بچه ها من تنهام مجردم. دختر عمم ۶۰ سالشه هر شب هر شب هرشب میاد پیشم
وای روانی شدم از دستش از رو دلسوزی میاد میگه تنهایی نگرانت میشم
دعایی چیزی هست بخونم هر شب نیاد
هیچ آزاری نداره ها خیلی خیلی دوسم داره منم خیلی دوسش دارم ولی خسته شدم هر شب هرشب میاد بجز معدود شبای ک میره خونه دخترش یا پسرش
اونجا هم ک میره بعدش دوباره زنگ میزنه ک بیاد پیش من.
خودشم میدونه با تنهایی هیچ مشکلی ندارم خوشمم نمیاد هر شب بیاد اینا رو میدونه ولی هی میگه نگرانت میشم
بخداا هر چیز ب اندازه نکوست محبت هم ب اندازه نکوست
گاهی شب حمومم همین جور داره در میزنه
گاهی خوابم همین جور داره در میزنه بعد ک میگم خواب بودم میگه ادم خوابم باسه این همه در زدم باید بیدار بشی
وای از دسش دارم روانی میشم کجا برم تو رو خدا
این چرا اینجوریه شاید یه شب بخام تنها باشم شاید سرم درد میکنه وااای دارم دیوووونه میسم
دعایی چیزی بلدین ک این سریش دست از سرم برداره
آرامشو ازم گرفته واقعااا اعصابم خرابه