مادربزرگشون یکسال تمام که پدرشون ماموریت بود یکبار نیومد دیدن نوه هاش.
یکبار نگفت نوه هام مردن یا زنده.
این آدم نیست.مار افعیه.
الانم بخاطر نوه یکی یک دونه اش که تنها نباشه بچه های منو تحویل میگیره.
خونشون یه برادرشوهر معتاد لگنی و هزار فرقه هست.
البته مقصر اصلی شوهر خودمه که بچه هامو می بره اونجا