کافه داشت روبرو دانشگاهمون میرفتم ازش قهوه میگرفتم همیشه لبخند بر لب داشتم خانومی راه میرفتم با متانت بودم یه نگاه جزئی به چشاش مینداختم دیگه نگاه نمیکردم من بلایی بودم چطوری بگم کاری کرده بودم ساعت کلاسام بلد شده بود مثلا ۴ روز پشت سر هم میرفتم بعد یهو یه هفته غیبم میزد چه استرسی میگفت میکشیدم اخرم که بهم پیشنهاد داد همون روز بابت مارک عالی قهوه ازش تشکر کردم گفتم که این لباس بهتون خیلی میاد وقتی گفت که میشه پیجتون داشته باشم گفتم با کمال میل ولی یه روز منتظر موند تا ریکوئیست پذیرفتم خودت دست کم نگیر
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
بگذریم از اینکه شما بقول خودت بلا بودی .... ولی بخدا شانس هم دخیله.... یعنی درواقع اینکه خدا برات بخواد با شخص خاصی باشی و آدم درستت فلانی باشه.... 🥺 مغز استخونم سوخت از انتظهر ، چکنم کراشم بیاد جلو پیام بده . درخواست دوستی میدی یه سلام کنی پیامتو ببینم لطفا ؟