انقدر ازش میترسیدممممم که وقتی میخواستم جدا شم تا چند وقت شبا میخوابیدم پیش بابام که اون نیاد منو کاری کنی
وای یادم نمیره چجوری یه شب،بهم زل زده بود داشتم از ترس سکته میکردم
خیلی ازش میترسبدم هنوزم جدا شدم ازش میترسم
خیلی امید ب زندگیپیدا کردم خوندمپیاماتونو
این نامزد من واقعا وضع مالیش محشره
ب علاوه عشقی ک بهش دارم اخه اوایل بی پول بودش
واقعا پولشم الان برام مهم شده
خیلی خوبیا برام کرده برام گوشی خریده،خریدای زمستونم شده ۳۰ میلیون و..
الان واسه جدایی دو دلم
ببین گلم اول انسانیت مهمه اگر قرار باشه مرتب حرصی کنه شما رو اصن دو دل نباش یه راه وجود داره اگر واقعا میخای بمونی پاش ببین واقعا همیشه تو بحث دعوا همین شکلیه بعد از روانشناس کمک بگیر
ویچی بگم همه ادما بی نقص نیستن
🚩🚩🚩🚩
دقیقا ...شوهر من از اول اینطور بود،از نظر اون همیشه من مقصر بودم،دعوا می کرد سر هرچیز کوچکی،حق نداشتم حتی ناراحت باشم چه برسه به قهر وگرنه غوغا می کرد،گفتم درست می شه نشد که نشد ...الان بدترین فحشارو بهم می ده،کتکم میزنه و منی که فقط و فقط به خاطر دخترم موندم ،اگر نبود صد درصد تا الان هزار بار طلاق می گرفتم ازش ،انقدر دلم رو شکونده ازش متنفرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
