2777
2789
عنوان

سلام۰تاحالا شده مرگ و تجربه کرده باشید ؟!

| مشاهده متن کامل بحث + 22499 بازدید | 373 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من بخاطر بیماریم تحت درمانم ....یک بار در حین مصرف دارو بدنم واکنش نشون داد و راه نفسم بسته شد احساس کردم داره روحم با درد از بدنم خارج میشه ......بعدش دیدم روی تختم ولی خودمم بالای تخت بودم دردی نداشتم 

صدایت میکنم در لحظه های خیس نیایش ،لحظه هایی ازجنس پرستش!باتوسخن میگویم!گاه بازبان،گاه با اشک،خودت حاجتم رابرآورده ساز!   ای یگانه معبود من!
منظورم اینه که برا چند دقیقه مرگ و احساس کنید و بعد به این دنیا برگردید

دیشب حس میکردم روحم از بدنم رفته نمیتونستم تکون بخورم یع صدایی میکفت دارم میام وقتی بیدارشدم بدنم میارزید

میخواستم غصه بخورم مو توش بود دیگه نخوردم مو تو غصه هاتون😊

توی خواب

انگاری یکی بلندم کرد از زمین مثله یه تیکه پیتزا در حاله کش اومدن بودم

هی هم جیغ میزدم ولی جیغم بی صدا و خفه بود

شوهرم رو میدیدم که خوابه ولی نمیتونست کمکم کنه

سعی کردم خودم رو یه تکون خیلی کوچولو بدم

با هزار زحمت تونستم به اندازه یه مورچه خودم رو تکون بدم

احساس لال شدن داشتم

یهو مثه همون تیکه پیتزا هه برگشتم سره جام

تازه بعدش هم بنده شوهره شدم که تو چرا منو نجات ندادی خخخخ

براتون اینگونه آرزو میکنم :ان زمان که در محشر .خدا بگوید چه داشتی ؟حسین سر بلند کند و بگوید حساب شد مهمان من است .  

[QUOTE=58060505]منظورم اینه که برا چند دقیقه مرگ و احساس کنید و بعد به این دنیا برگردی

دیشب حس میکردم روحم از بدنم رفته نمیتونستم تکون بخورم یع صدایی میکفت دارم میام وقتی بیدارشدم بدنم میارزید

میخواستم غصه بخورم مو توش بود دیگه نخوردم مو تو غصه هاتون😊

بله من تجربه کردم حدودا 10 سالم بود که تصادف تصادف شدیدی کردم اصلا یادم نیست دقیق چه اتفاقی برام افتاد اما یک لحظه چشمم رو باز کردم که دیدم توی آسانسورم 😔 دبستانی بودم مدیر و ناظم بالای سرم بودن چندتا سوال ازم میپرسیدن که اصلا مفهومش رو یادم نیست بعد از هوش رفتم نمیدونم چقدر زمان گذشت که حس سبکی و پرواز بهم دست داد یهو دیدم روی تخت خوابیدم و تمام پرسنل بیمارستان هراسان شدن اون لحظه خودم رو ازبالا میدیدم که پر از خون و درب و داغون شدم 😞😞😞 تمام اینا سی ثانیه هم طول نکشید بعدها فهمیدم با شوک برگشتم 

منصفانه تر این بود که هر کسی فقط  تاوان نفهمی خودش را میداد
توی خواب انگاری یکی بلندم کرد از زمین مثله یه تیکه پیتزا در حاله کش اومدن بودم هی هم جیغ میزدم ولی ...

این همون بختک افتاده روت بهش میگن...منم تجربه کردم خیلی بده همش میخای جیغ بزنی نمیتونی

خدایا خودت مواظب پسرم باش...میدونی که همه ی زندگیمه...  

ومیدیدم پرستار روسریمو باز کرد سرم منو قطع کرد و دوباره احساس درد و تنگی نفس به سراغم اومد ......عجیب بود احساس ترس اما بدون درد بیماری

صدایت میکنم در لحظه های خیس نیایش ،لحظه هایی ازجنس پرستش!باتوسخن میگویم!گاه بازبان،گاه با اشک،خودت حاجتم رابرآورده ساز!   ای یگانه معبود من!
این همون بختک افتاده روت بهش میگن...منم تجربه کردم خیلی بده همش میخای جیغ بزنی نمیتونی

چیکار کنم دیگه نیاد

این همونه که میگن اگه دماغش رو بگیری طلا میشه>؟خرافات

براتون اینگونه آرزو میکنم :ان زمان که در محشر .خدا بگوید چه داشتی ؟حسین سر بلند کند و بگوید حساب شد مهمان من است .  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز