میخواستم دو تومن هم بگذارم توی پاکت بدم که نشد
دقیقا از دو روز قبل همسرم حالش بشدت بد شد و چون خواهرم جشن تولد گرفته بود مادرم از سمنان اومده بود و خب نمیخواستم جشنشون رو خراب کنم
کادو رو بردم و دم در به دسته در اویزون کردم و گفتم بیاین کادو رو بردارین
خودمم علایم انفولانزا دارم از بس سه روزه تو درمانگاه هستم بخاطر همسرم
دکتر هم گفته فعلا برین تا شنبه سونو گرافی بده
درد و تب و اینجور علایم داره و نتونستم برم جشن
من بخاطر اینکه نکنه بچه ها مریض بشن و همسرم هم واقعا نمیتونم با این وضعیت تنها بگذارم نرفتم ولی مادرم و خواهرم و ...هیچ سراغی ازم نگرفتند
به خواهرم به دروغ گفتم امروز نوبت دندونپزشکی دارم که نکنه نگرانم بشن یا مادرم مجبور بشه دلش اینجا باشه
تولد ساعت 4 بود