منم مثل شما فکر میکنم ولی همیشه یه چیزی نمیذاره ابن افکار ادامه پیدا کنه.. میگم مگه چی میخاد بشه درسته دستم تنگه ولی خب یه کادو میبرم یه هدیه میدم خودمم سبک میشم. من خونه ساختم حالا خونه نه لونه اینقدر کوچولوعه.. جاریم اومد یه کاسه اورد اون موقع دوهزارتومن بود قیمتش خیلی ناراحت شدم اون کاسه الان اگه باشه که نیست نهایت دویست هزارتومن بیارزه.. منم عین خودش کادو بردم که خیلی خیلی ناراحت شد.. ولی خودم بیشتر غصه خوردم گفتم اون بیشعور بود تو چرا تکرار کردی این دور بیهوده رو.. خونه بعدی که خرید کادو درست وحسابی تر بردم که ازخجالت وجدان خودم دربیام و اینکه بی خیال.. حالا یه کادو بردن اینقدر اذیت نداره فک کن داری کمک مالی میکنی وکادو نیست گلم
یه کادو معمولی بده
یکی اولین بار خونه طزف بری پول باید بدی کلا همش در حال پول دادن هستن.از قصد خونه دخترشون یا پسرشون مهمانی میزارن که مهمانا پول بدن.طرف مامانش مهمانی دارن خونه دختر بریم که پول بدیم.من از این زرنگ بازیا خوشم نمیاد
اون مهمونی های قدیم هم دوران خوش خودش داشت
یادمه یه بار مامانم گفت می خوام ماه رمضان افطار بدم حلیم بادنجون گرفتیم و سبزی خوردن و نون تازه. چقدر هم به همه چسبید و تا دیر وقت شب همه دور هم خوش بودیم
واقعا مهمونی هر چی ساده تر خوشی بیشتر هست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
