این فکر داره منو میکشه
اعضای خانوادم تا یه علائمی میبینم ازشون بدترینفکرا میاد سراغم اضطراب سلامتی دارم براشون
دیوانه شدم
دارم عذاب میکشم
از زنذگی افتادم
من خیلی داشتم
کلی رفتم تراپی و اینا الان دیگه خیلیی کمتره
نه
برو روانشناس
ن اصلان
منم مادرم فشار خون داره خیلی حس بدیه
زندگی داره روندشو طی میکنه اضطراب من چه فایده ای داره
نوجوان بودم داشتم الان ندارم
من و خانواده م آرزو داریم با هم بمیریم خیلی به هم وابسته ایم ولی نگران نیستم
آره حتی یه مدت افسردگی شدید گرفتم.فقط کاش من زودتر از این دنیا برم که راحت بشم حس می کنم توان تحمل این چیزا رو ندارم.
مرگ نعمته عزیزم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
