2777
2789

درسته واقعا عاشق بود و هیچوقت خاتون رو فراموش نکرد .

ولی رفتاراش درست نبود .

یک اینکه کنار مادرش زندگی میکردن ، مادرشم بشدت اعصاب خُرد کن بود .

دو اینکه شیرزاد مناسبت هارو فراموش میکرد و قولی به خاتون میداد ، یادش میرفت .

سه اینکه نحوه ی آشنایی شون از اول خوب نبود ، سر این بود که شیرزاد پدر خاتون رو نجات بده .

چهارم هم اون سیلی ایی تو گوش خاتون زد ، جلوی همه .

کلا بخوام بگم شیرزاد خوب بود ، ولی اون عاشق رویایی نبود .

 مریم میرزاخانی ریاضی‌دان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد بود. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به دلیل کنشگری در زمینه «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ای آن‌ها» برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی تنها زن و اولین ایرانی برندهٔ مدال فیلدز است. میدونستی وقتی لبخند میزنی نمیتونی نفس بکشی؟؟ دروغ گفتم فقط میخواستم لبخند بزنی:) اون چیزی که از علم و ثروت بهتره فرآموشیه:) هیچ پایانی،به راستی پایان نیست در هر سرانجام مفهوم یک آغاز نهفته است. میدونستی پروانه ها نمیتونن بالهاشونو ببینن؟ و اصلا خبر ندارن که چقدر قشنگن. شاید تو هم یه پروانه‌ای، یه انسان فوق‌العاده، فقط خودت نمیتونی ببینیش

اره حدودا

منم اولین بار ک شهرزاد دیدم عاشق قباد بودم و دوست داشتم پیش قباد بمونه فک میکردم قباد مرد قدرت مندیه

سری دوم ک دیدم فرهاد را دوست داشتم قدرتمند واقعی فرهاد بود ک منطقی بود قباد فقط خشن و خودخواه بود ک ناشی از ضعف درونیش بود



بعد دیدم دیدگاه و شخصیت و درک خودم چقدر فرق کرده واقعا

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   roya1441  |  13 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  13 ساعت پیش