از بعد از زایمانم شروع کرد قبلشم یکم رفیق بازی میکرد ولی هر چند ماه یکبار برای همین جدی نمیگرفتم
از حد رد کرده اصلا براش من و زندگیش مهم نیستیم و دو سه شب در هفته یا ساعت یک و دو میاد یا نمیاد خونه واقعا کاری نیست که نکرده باشم دری نیست که نزده باشم مشاور ،خانواده ها ،صحبت ،قهر و دعوا همه چیز و امتحان کردم اولاش قول میداد درست شه و ادامه میداد به کارش اما دیگه اخیرا رک و راست میگه همینه که هست نمیخوای برو من جوونیم و برای تو حیف نمیکنم
خیانت و اینارو هنوز چیزی ندیدم رمز گوشیش و اینارو بلدم و حساس نیست اما با این ادمایی که باهاشون میگرده بعید نیست خیانتم بکنه
نیومدم یه چیزی بهم بگین خودم مطمئنم میخوام جدا بشم اما اول میخوام یکم شرایطم مناسب باشع برای جدایی
بیشتر میخواستم درد و دل کنم مخصوصا کسایی که تجربه مشابه با من دارن و همسرشون یا همسر سابقشون اینجوری بوده