2777
2789

سعی کرد آرومم کنه باز چن روز سرکار نرفتم یکم اوضام خوب شد رفتم سرکار 

دیگه کاما از زندگی سینا خبر داشتم ک پسر لاشی بوده دوتاشو زده همه کار کرده خیلی خاطرخواه داره 

آدم مغرور و قدیه 

حرف حرف خودشه لجوج و حرف گوش نکن

تو خونه همه ازش حساب میبرنو میترسن

چرا با مدارکی ک دستت بود فیلم عکس استوری نرفتی شکایت از شوهرت اون حق نداشته این کارو کنه برای مهریت ...

شکایت کروم دادگاه گف مرد میتونه ۷ تا صیغه کنه میتونی برگردی سر زندگیت اکنم‌نگهداره 

پسرتم ۷ سالش تموم شده دست اونه

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

خلاصه ماه بعدش مامانشو آورده بود برا عمل بمن گف بیا ببینمت رفتیم بیرون

شوهرم همش داشت پیام میداد تهدید میکرد فحش میداد توهین میکرد اونم گف کیه گفتم همونه گف ولش کن باز داشت پیامای بد میداد اشکم دراومد سینا گف چتهههه مگه نمیگم پیام نده چی میگه گفتم زنش حاملس میگه بیا مهرتو حلال کن گمشو گفتم میخام برگردم تا مهرمو نده ولش نمیکنم سینا گف مهریه میخای چیکار ولش کن حق نداری ب این داستان حتی فکرم کنی

منم پیام دادم گفتم فردا با مامور میام خونه

سینا پیامو دید تو ماشین بودیم گف واقعا میری گفتم اره گف پس من چی سرمو انداختم پایین گفتم نمیمونم فقط میرم اونم میترسه مهریمو میده گف اگه بلایی سرت آورد چی لامصب اگه بهت دس بزنه چی میخای بخاطر مهریه منو ول کنی 

خیلی گستاخانه گفتم ارههههههه

شروع کرد با مشت زد تو فرمون با سر میرف تو فرمون روانی شده بود خاستم دستشو بگیرم گف بروووووو گشمووووو برووو منم پیاده شدم پشت سرم اومد اوردم تو ماشین گف بری تو اون خونه اتیشت میزنم مهم نیس کی تو اون خونس خونه رو آتیش میزنم آدرس خونه رو هم داشت

بعدشم اومدم خونه لوکیشن فرستاده بود داشت میرف خونه شوهرم گف میکشمش منم دیدم ریدم ب خودم زنگ زد جواب نمی‌داد داشتم میمردم مامانم گف چته مجبور شدم بگم مامانم می‌لرزید می‌دونست سینا نترسه میکنه هرررجی زنگ میزد پیام میداد جواب نمی‌داد تا اینکه بلاخره جواب داد مامانم خدهش میکرد میگف ن من دیگه هیچی برام مهم نی 

با هزار خاهش گف بیا در خونمون اومد در خونمون رفتم پایین نشستم تو ماشین اصن نگام نکرد دندوناشو فشار میداد رو هم خاستم دستشو ک خون اومده بود بگیرم دستمو هول داد هرچی سعی می‌کردم دستشو بگیرم پسم میزد حرف میزدم هیچی انگار ی بت بود

یکم حرف زدم سعی کردم آرومش کنم انگار ن انگار کلافه شدم گریه کردم برگشت نگام کرد گفتم سینا بخدا منم عاشقتم دوست دارم انگار خیلی ساله میشناسمت اولین بارمه عاشق شدم ولت نمیکنم قول میدم

با هم زدیم زد گریه یکم موندیم حرف زدیم گف توروخدا اذیتم نکن میدونی چقد دوست دارم اذیتم نکن من میمیرم خلاصه بخیر گذشت همون‌شب شوهرم ترسیده بود ک من واقعا برگردم پیام داده بود پرونده طلاق ک از قبل حاضره مهریتو میدم فقط برو فردا پیگیر کارا میشم فرداش نامه عدم سازش گرفته بود چون قبلا مشاوره رفته بودیم منم شبش آزمایش عدم بارداری دادم سه روز بعدش رفتیم محضر واقعا جدا شدیم 

وقتی ب سینا گفتم باورش نمیشد خودم هم خوشحال بودم هم ناراحت 

خلاصه برج ۱۰ پارسال جدا شدم

و عید مارو رسمی دعوت کردن خونشون ولی باباش نمیدونست داداشاش و مامانش میدونستن 

رفتیم چقد خونواده خفنی بودن چقد احترام گذاشتن چقد خوب بودن مامانش انقد خوب بود باهام 

شبش ب زور تونستیم در بریم و خانوادم همه تعريف کردن ک ج خانواده خوبین چ با شخصیت بودن 

همه چی عالی بود تا برج دو ک مامان سینا و سینا و داداش و زنداداشم برا خربد عروسی خالش اومدن کرج و ب مامانم‌رنگ‌زد اجازه گرف بریم بیرون رفتیم کلی گشتیم تا غروب سینا گف وسایلمو بگیر برم سرویس بیام گوشیش باز بود همینجوری رفتم تو پیاماش دیدم چن تا شماره ناشناس بود خوندم برا آگهی دیوارش بود تا پیام آخر ک برا یماه پیش بود سینا با ی دختر حرف زده بود همونی بود ک ۶ سال باهاش دوست بود ولی هیچوقت ندیده بودش چون راهش دور بود دختره گفته بود چرا جوابمو نمیدی سردی گفته ن هنوزم دوست دارم عاشقتم ولی ما هیچوقت برا هم نمیشیم انگار یکی منو هول داد تو آب یخ دستم میلرزید دهنم خشک شد گفتم بازم خیانت..؟چرا من چرا اخه

سینا از سرویس زد بیرون گوشیو گذاشتم رو صندلی فقط بدو بدو رفتم سینا اومد دنبالم دستمو گرف گف چته چی شده چت شد یهو گفتم هیچی ولم کن برم گف چرا گفتم چراشو من باید بپرسم گف چراااا چت شدددد بگوووو داد میزد تو فروشگاه گوشیشو گرفتم نشونش دادم بعدم هولش دادم برم دستمو گرف پرت کرد تو اسانسور  دوتا پسر گفتن هووووووی آروم منم انگشت حلقمو طوری ک سینا نبینه نشون دادم ک شر نشه پسرا میخاستن بزننش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز