ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
تلفنامون بیشتر شد وابستگی شدیدتر شد پسرع رومن خیلیییی غیرتی شده بود دوسم داشت باهاش حرف نمیزدم دیوونه میشد یروز گف ت ک دیگه برنمیگردی منم دوست دارم خانوادتم ک راضی نیستن برگردی بیا ب خانوادت بگو داستان منو گفتم ن هنوز نمیگم
یلدای پارسال شوهرم علنی میره خاستگاری و جهاز میخرن حلقه و شی یلدایی و ...همه چی بردن تازه بمن خبر دادن درسته دوسش نداشتم ولی چند سال باهاش زندگی کردم ی بچه داشتم خوبی و بدی داشت برام و شوهرم بود یهو زندایش عکسشون فرستاد شوهرم کت شلوار پوشیده بود زنش لباس سفید پوشیده بود پسرمم کنارشون بود با ی لبخند گشاد قلبم شکست
و ولی گریه کردم
۱۰ روز سرکار نرفتم و فقط گریه کردم
مامانم داشت میمرد حالش بد بود گریه میکرد خواهرام خالم عمم همههه
مامانم گف ت هنور طلاق نگرفتی چن نفر بمن گفتن دخترتو میخایم هنوز بچه ای خوشگلی جوونی فرصت داری منم از فرصت استفاده کردم و داستان بیمارستان رو گفتم کامل و بدون سانسور مامانم همینجوری مات مونده بود گف باهاش رفتی بیرون گفتم نبخدا مامان فقط از حرصم حرف زدیم
پسره چقدددددددد اقااااا بود چقد با جنم و جربزه بود خیلی قشنگ و مردونه با مامانم حرف زد همه چیو گف اصل و نصبش رو گف و نسبتمون رو فهمیدیم وقتی برگشتیم مامانم انقدددد از پسره خوشش اومده بود ک نگم واقعا پسر عالی بود از هر نظر
مامانم ب پسره گف باید با داداش و بابای دخترم حرف بزنی اونم قبول کرد از اونجایی ک خانوادم همه میدونستن پسره با بابا و داداشم قرار گذاشت و حرف زده بود داداشم ب پسره مبگخ باید زودتر ب خانوادت بگی اونم قبول کرد