2777
2789
مگه چقدر فاصله خونه هابود که این اتفاقات سریع افتاد

ببین منو خواهرم تو عقد بودیم،،دو شب پیشش سه جا عروسی دعوت بودیم،،خواهرم و شوهرشو بابام فرستاد یه عروسی  بابا مامانم اومده بودن عروسی برادر شوهرم یه عروسی دورم که نشد برن،،بعد روز بعد پاتختی بود اون زمان مد بود بعد پاتختی بابام اومد دنبال مامانم من گفتم بمونم یکم کمک کنم خونه مادر شوهرمو تمیز کنیم،همون شب مامانم میگه قلبش درد می‌کرده انگار یه سکته ی خفیف کرده رفتن دکتر قرص زیر زبونی دادن خیر ندیده ها بستری نکردن روز بعد صبحش تو خواب دوباره سکته می‌کنه و ...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره من مثل چی پشیمون شده بودم بخدا خیلی زیاد.وقتی رفتم خونشون با وحشت روبرو شدم وقتی اخلاق خانوادشو ...


قبل عقد حتی خونشونم نرفته بودی ؟تو نامردی قبل عقد ؟

باباتم لج کرده گفته برو حالا یه دندگی میکنی منم دخترم بگه همینو فقط میخوام و اصرار کنه قبول میکنم میگم خب برو عواقبشم با خودت .

معلومه خیلی یه دنده ای

زندگیتو زهر مار نکنبی خیال شومن بعد از هجده سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیدمتجربه یک منو ،تجربه نک ...

به این نتیجه که همیشه باید بیخیال شد ؟ 

جدی نظر شما رو دوست داشتم 

ینی شما میگی باید همیشه رد شد  و بیخیال بود؟

دنبال ته خیار نگرد 

پناه برتو که بی واژه مرا میشنوی♥             خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…! 💙                      🙏🏻 یَا مَنْ یَکفِی مِنْ کلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ بحق محمدٍ و آل محمد صلواتک علیه 🙏🏻              ✅  درمانگر طب سنتی وطب فشاری ام سوالی داشتی خوشحال میشم بتونم کمکت کنم ✅
اشتباه تو چیه

اونی که همسرمو دوست داره تابلو بازی دراورد من متوجه شدم 

به روی همسرم اوردم همسرم که بهش رو نمیده ولی دختره از وقتی که متوجه شده من متوجه شدم انگار میخواد خودشو نزدیک کنه بهمون داستان شد برام


آخ الهی بگردم چقدر غم انگیز 😔💔خدا بهتون صبر بده خدا رحمتشون کنه 🤲😔

ممنونم عزیزم شاید غم کهنه بشه ولی دل آرامش خودشو به دست نمیاره هروقت میرم مزارجفتشون پیش همند انگار یه تیکه از قلبم میکنه

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی ..ولی با ذلت خاری پی شبنم نمیگردم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز