من نتونستم کارشناسیمو بگیرم ینی هی زور میزدما ولی نشد که بشه. ولش کردم همون موقع هم گفتم نمیخوام بخونم ولم کنین دیگه.
بعد امروز بعد سالها دوباره اموزش پرورش استخدامی زده واس سرایداری.همکار پف..یوزش بهش گفته به دخترت بگو ثبت نام کنه دیگه منم گفتم بهش بگو من بدبخت اواره نشدم همکارت بیاد واسم کارپیدا کنه من. نه ادامه تحصیل میدم نه میخوام. استخدام شم ولم کننن دیگه.
که سرمیز ناهار هیچ نزاشت ازگلوم بره پایین شروع کرد به داد و بیداد که به چه حقی میگی نمیخوام درس بخونم غلط میکنی و اینجور حرفا که یهو کفگیرو از دیس برداشت پرتاب کرد سمتم خورد ب ساق دستم وحشتناک درد گرفت بعدگوشیمو برداشتم ک ازاون محیط بیام بیرون ک نمیدونم چی گفت منم کفگیرو پرت کردم سمت اشپزخونه اومدم برم ک گرفت منو وزد تو صورتم. اصلا نمیدونم چیشد ک منم زدم تو صورتش...
اصلا خیلی اخلاقش بدبود الان بدتر شده
چندماه پیش خواهرمو با ساتور زده بود.
بعد میگ اخلاقت گنده وحشی هستی
شما بگید تقصیر کیه
از ساعت۳ من کمرم گرفته نمیتونم بلندشم ساق دستم وحشتناک دردمیکنه انگشتامو نمیتونم تکون بدم ورم کرده خیلی.
میخواستم امشب برم خونمون ک بابام نذاشت
الان هی پسرم۴سالشه میگع بیاازمامانت معذرت خواهی کن دوست شین باهم ولی من دلم نمیخواد ازهمه جا بلاکش کزدم