آیا پشیمون میشم

خب بگو بیادش. نهایتا دعواتون میشه.

پستای قبلتو خوندم. ببخشید ولی شوهرتم انگار فکر درستی نداشته تو زندگیتون. شاید دلیل حرفای مادرت همینه.

شمام خیلی به شوهرت رو نده

بابا نداری؟

به مامان بابات باهم بگو بیان

مادرای اینجوری حتما باید شوهرشون کنترلشون کنه هیچکس حریفشون نیست 

آفرین عین شوهر من که میگه دلیل اختلاف ما دامادا با شماها مادرتونه. مادرتون حمایتگر نیست. حالا خانواده خودش نه تنها حمایتگر نیستن بلکه اضافه بار هم هستند. 

گفتم ببخشید که مادرم خوشکل و داف و زبون باز نیست تا دل شما دامادای خیانت کار رو بدست بیاره. 

مثل منی که🥹🥹

چندساله ازدواج کردی؟

من تا ۴ سال اول ازدواجم خیلی سر این مسائل با شوهرم مشکل داشتیم بعدا پذیرفتیم که آقا همینی هست که هست ساپورتمون نکردن و دیگه کینه رو دور بریزیم.

حرفای دلتو بهش بزن یک روز ک شوهرت نیست زنگ بزن مادرت و با ملایمت باهاش حرف بزن. تو خودت نریز

بزار ببین چه جوابی داره برا این حرفات و چه عکس العملی

همینارو بهش بگو. حتی گریت هم افتاد ایراد نداره

بعد تصمیم بگیر برا زایمانت بیاد یا نه

رو نده شوهرت تصمیم گیری کنه و بفهمه رابطتت با مادرت خرابه

درست حدس زدم پس

عزیزم طبیعیه 

زنهای بدون شوهر تو زندگی دختراشون دخالت می کنن، حسودی میکنن، فتنه راه میندازن.

فقط مادر شما اینجوری نیست.

ذهنتو ازاد کن بگو تاریخ زایمانت رو اگر خواست بیاد. حرف بد هم زد جوابشو بده. نقاط ضعفتو کوبید تو صورتت تو هم نقلط ضعفش رو بگو بهش. 

عزیزم به این سادگی نیست

این آدما عوض که نمیشن هیچ نقطه ضعف هم میگیرن ازت. دیگه سن مادرشون کم نیست که ایشون بخواد مادرش رو شیرفهم و تربیت کنه. 

الان هم حاملست بهتره بحث الکی درست نکنه و سراغ حل مشکلات روانشناختی و قدیمی مادرش نره‌. فعلا آرامش خودش از همه چیز مهمتره

اخه بعضی مادرا فکر میکنن خودشون خوبه ان و هیج کسر و کمبودی نزاشتن. بزار اسی به روش بیاره که اگه برا زایمانشم بهش نگفت

بدونه قضیه چی بوده. این تقصیر کار نشه

بدترین مادر از بهترین دوست بهتره. دلیلش اینه که مادرت از بچگی جیک و پوکت رو میدونه و تو هیچ وقت پشیمون نمیشی که چرا تو اون لحظه های حساس مادرت پیشت بود اما در مورد دوست نه. یه روزی میرسه انقدرررر غریبه میشید که میگی خدایا این کی بود من آوردمش تو خونم.