باز خداروشکر شما بچه داری تنها نیستی
من شهر غریب ۴ ساله ازدواج کردم بچه هم ندارم.. گاهی از تنهایی گریم میگیره میگم خدایا بهم بچه بده از تنهایی در بیام باهاش برم بیرون یا تو خونه تنهاییام جبران شه
می دونی منم توو شهر خودم بودمم زیاد اهل رفت و امد نبودم. یعنی مامانم مثل بقیه مادرا هیچوقت برام پایه نبود و نیست می دیدم وقتی میرم ناراحت میشه منم دوهفته ای یه بار اینا چند ساعتی می رفتم خونشون. حتی راضی نمیشد یه ساعت بچمو نگه داره من بازار برم اینا. چون هیچ وقت برام حامی نبود غربت اصلا سخت نگذشت برا من
بارداری سومت هست؟
واقعا خیلی سخته چهار تا بچه و غربت
منم ۱۰ سال تو شهر غریبم ولی دیگه وقتی میرم شهر خودمون انگار تنهام چون اینجا همش میرمبیرونپارک دوستم زیاد پیدا کردم
ان شاا...به سلامتی زایمان کنی
اگر نزدیک زایمانته خودتو باغذادرست کردن سرگرم کن..چندنوع غذا درست کن وبذار فریزر تابعد زایمان لااقل خورشت داشته باشی وفقط برنج بپزی
اگه اواسط بارداری هست،مواداولیه بذارفریزر برای وقت زایمانت
نمیدونم دوقلوهات چندساله هستن،اماسعی کن بتونی بهشون یادبدی باهمدیگه بازی کنن وسرگرم بشن....یادبگیرین کارهای اولیه وساده شخصی رو خودشون انجام بدن
