مادر شوهرم تیکه زیاد میندازه
همون لحظه جواب های میاد تو ذهنم اما وجدانم قبول نمیکنه چیزی بگم
اکثر مواقع سکوت میکنم و اصلا دخالت نمیکنم و البته یطورایی اجازه دخالت به اونم نمیدم
اما از اونجایی که شوهرم بچه کوچیکش هست و همه کاره اشون هست ، دلم میسوزه اصلا دوست ندارم شوهرم باهاشون بد رفتاری کنه یا بی توجهی کنه
اصلا دوست ندارم ناراحتشون کنم
همش محترمانه رفتار میکنم
این وجدانم بد داره اذیتم میکنه
من توانایی بد بودن رو دارم امااااااااا دوستندارم
از عاقبتش هم میترسم
دیگه الان به جای دعوا و تیکه ... فقط سرد شدم