2777
2789

دانشگاهم شهر دوره و با بچه های خوابگاه اصلا مچ نیستم 

اینم بگم مشکل از من نیست اونا زیادی بیشعورن 

باز اگه یه دل‌خوشی داشتم اونجا یا یه رفیق خوب داشتم یه چیزی

ولی هم باید دوری از خانواده رو تحمل کنم هم رفتارای هم اتاقیامو 

واقعا زندگی کردن تو شهر غریب خیلی سخته🫠

سال قبل که کنکوری بودم با تمام استرس هاش هزار برابر بهتر از الان بود=) 

کشورم؛ تمامِ سال‌هایِ جوانیِ مرا دزدیده بود. و دیگر هیچ کشوری نمی‌توانست آن را به من پَس بدهد... 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ومنی ک ارزومه برم خوابگاه همهه اخع ورا همه ای بچه ها مگه بدن؟

والا منم سال دوازدهم بودم میگفتم دلم میخواد برم شهر دور تا مستقل شم 

ولی فقط به حرف راحته 

تا موقعی که تو شرایطش قرار نگیری درک نمیکنی چی میگم

کشورم؛ تمامِ سال‌هایِ جوانیِ مرا دزدیده بود. و دیگر هیچ کشوری نمی‌توانست آن را به من پَس بدهد... 

درکت میکنم منم موقعی ک خوابگاه میرفتم همینقدر دلم می‌گرفت..

حداقل کاش میتونستم انتقالی یا مهمانی بگیرم 

ولی میدونم نه پارتیشو دارم نه پولشو 

این همه سال سختی کشیدم پشت کنکور موندم فکر کردم بعدش فقط خوش گذرونیه 

ولی سختی های زندگی انگار تمومی نداره یکی از یکی بدتر

کشورم؛ تمامِ سال‌هایِ جوانیِ مرا دزدیده بود. و دیگر هیچ کشوری نمی‌توانست آن را به من پَس بدهد... 

حداقل کاش میتونستم انتقالی یا مهمانی بگیرم ولی میدونم نه پارتیشو دارم نه پولشو این همه سال سختی کشید ...

رشته ات چیه ؟

لطفاً درخواست دوستی ندهید .. برای رویاهای خودم میجنگم.....پشت کنکوری ۱۴۰۵ ...رویایی روپوش سفید پزشکی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز