ادم ممکنه یه علائمی از یه بیماری و تو وجود خودش ببینه و سالها انکار کنه در نهایت دنباله اشو بگیره یا بیمار بوده یا کلا توهم و وسواس فکری اون فرد بوده احتمالا برای همسر شما هم همین بود بوده بهتره بهش سخت نگیرید
نه اتفاقا زن ها ثابت کردن خیلی بیشتر از اینا رو تخمل میکنن
مریضی / اعتیاد/ خیانت/ بی پولی و...
بعدشم الان شما نباید دلت بسوزه غریبه نیستی که زنته
باید انقد دلت باهاش بود که نتونی ازش به خاطر یه بیماری جدا بشی
چقدر ازتون بدم اومد. دوازده سال نگفته شاید دوستت داشته میترسیده با گفتنش شما دیگه نخوایش و پسش بزنی.
تو این دوازده سال چع لطمه ای خوردی؟ چه کمبودی برات گذاشته که علتش همین بیماریش باشه؟
نگو که بخاطر دروغش ناراحتی که باور نمیکنم. داری دنبال بهونه الکی میگردی که طلاق بدی یا بری دنبال یکی دیگه.
وگرنه ترحم نداره که میگی دلم براش میسوزع. اون نیازی به ترحم و دلسوزی تو نداره.
یکم کاش خوب بودید تا یه زن راحت بهتون تکیه کنه. متاسفام برا مردایی مثل شما
