2777
2789
عنوان

مادرشوهرم به خانوادم توهین کرد❓

787 بازدید | 33 پست

خانوما مامانم خیلی مظلومه،زحمت کشه،فداکاره

دلم براش میسوزه، همیشه زحمت کشیده ولی اونجور که باید براش جبران نشده

پدرم هواشو داره،به وقتش پشتیبانشه اما خب گاهی هم ناخواسته آزارش داده،من چون بچه ی اولم همه چی رو به چشم دیدم، عمه م تو جوونیش همیشه فتنه به پا میکرد، بابامم اون موقع خیلی دهن بین بود خیییلییی مامانمو آزار دادن

لطفا بهشون توهین یا خدا نکرده نفرین نکنید،عمم زن بدی نیست فقط یه کم نادونه و چون بچه نداشت از سر بیکاری هم بود کاراش. بابامم الان اشتباهاتش فهمیده، و دیگه اون رفتارارو نداره. ولی مامانم به قول خودش بهترین روزهای جوونیش با این آزار ها سر کرد.

اینم از خودم که خیییلی بچه ی بدقلقی بودم مامانم از همه چیزش گذشت تا من چیزی که امروز هستم بشم، تربیت بشم، و عاقل بشم. متأسفانه خودمم خیلی اذیتش کردم تو بچگی و نوجوونی.

مادربزرگم زود فوت شد و باعث افسردگی مادرم شد، از وقتی پدربزرگم رفته هم که دیگه حالش بدتر شده. از خواهر و برادرم شانس نیاورده داییم که ارث همه رو بالا کشیده، یکی از خاله هامم از راه به در کرده سر یه قضیه پیچیده ای با همه قطع ارتباط کردن. حالا همین خاله و دایی با مامانم خیلی بهم وابسته بودن مامانم واقعا سرخورده شده.

دلم برای پدرم هم میسوزه. خیلی مرد زحمت کشی هست، مقتدر،مهربان،و بسیار بسیار حامی. بابام هم وقتی 12 سالش بوده پدربزرگم فوت میشه و مادربزرگم دست تنها سه تا بچه کوچک رو بزرگ میکنه. من برادر ندارم، همیشه برای تنهایی پدرم غصه خوردم از روزی که فهمیدم خودشم به مامانم گفته چون پسر نداره تو این سن احساس تنهایی میکنه جگرم براش کبابه.

مادرشوهرم تو عقدبستگی چند بار با کارهاش به پدر و مادرم توهین کرده بود، خط قرمزم بود این مطلب. هر کاری در حق خودم کرده بدون این که ازم بخواد به خاطر خدا بخشیدم ولی کارایی که در حق اونا کرده نتونستم.

بدترینش این بود که یه بار

هستید بقیه شو بگم؟؟؟

I will always love you❤️💖💗

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

جلوی من با پدرشوهرم بحث انداخت که آدم اگه پسر نداشته داماد هيچوقت برای آدم کاری نمیکنه

پدرشوهرم مرد خوبیه و بدجنسی تو کارش نیست،گفت اگه اهل خدا و پیغمبر باشه میکنه

مادرشوهرم با حرص برگشت گفت نخیر نمیکنه اتفاقا اگه خانواده زنش کمی ندار هم باشن یه مقدار چیز میکنه (منظورش این بود که بد باهاشون تا میکنه)

این جمله رو که میخواست بگه قبلش از اونور اتاق بلند شد اومد کنار من نشست و بعد این حرفو زد، وقتی اینو گفت روشو کرد به من و گفت مگه نه؟ من چیزی نگفتم

خانواده ی من ندار نیستن،حتی وضعشون خوبم هست،اما من اون چیزی که باید رو فهمیدم و خیلی بهم برخورد


ادامه داره

I will always love you❤️💖💗

جلوی من با پدرشوهرم بحث انداخت که آدم اگه پسر نداشته داماد هيچوقت برای آدم کاری نمیکنهپدرشوهرم مرد خ ...

حروش قشنگ نبود ولی تا اینجا توهین نبود

آرزوم اینه استاد دانشگاه شم یه صلوات بفرست به آرزوم برسم🥹

مادرشوهرم نمی دونم به شوهرم چی گفته که وقتی که اون نیست رفتارش با مامانم خیلی خوبه، وقتی که هست اصلا با مامانم صحبت نمیکنه حتی چه برسه به این که تحویلش بگیره

مامانمم اینو فهمیده و خیلی ناراحت شده

مادرشوهرم حتی یبار به وضوح همین مسئله پسر داشتن و نداشتن رو به روی مامانم هم آورد

اوایل خیلی سعی میکرد رو من سلطه داشته باشه، من زیر بار نرفتم، حمایت خانوادمم بی تاثیر نبود به خاطر همین فکر کنم این کارارو میکرد


ادامه داره

I will always love you❤️💖💗

حروش قشنگ نبود ولی تا اینجا توهین نبود

من نمی خواستم پدر و مادرم ناراحت کنم، اما لازم دیدم این حرفشو بهشون اطلاع بدم تا هوای خودشون رو داشته باشن و به فکر خودشون باشن. دوست نداشتم تو خوش خیالی این که همه مثل خودشون هستن یه موقع تو پیری به دردسر بیفتن.

مثلا کارهای دیگه به شوهرم یاد میداد، بار اول که میخواستم فامیل هامو دعوت کنم خونمون خیلی سخت راضی شد، علتشو نفهمیدم اما فهمیدم کسی میاد خونمون از خانوادش قایم میکنه. یا یاد داده بود عید اول باید رفت خونه ی فامیل های مرد بعد زن (در حالی که ربطی نداره حالا یه فامیل اونا شاید مهم نباشه چند روز بعد بخوان برن من نمی تونم روز اول نرم خونه ی بزرگ فامیلمون).

I will always love you❤️💖💗

یا مثلا یبار بابام یه ماشین صورت تراشی به شوهرم هدیه داده بود، از بانه براش آورده بود. برگشت گفت این دفترچه راهنما نداره نکنه دست دومه😐😐😐😐😐

بابام گفت وردار بیار بگو میبریم عوض میکنیم رفت یکی دیگه براش خرید، حالا فهمیدم خودش وسیله ی دست دوم گذاشته برای جهاز دخترش.


بین ما یه سری اختلافات پیش اومد، و یه سری مرزها رو تعیین کردم. مادرشوهرم دچار یه سری دغدغه های شخصی شد و الان یه کم آروم شده. ولی نمی تونم بهش اعتماد کنم. خودمو خیلی اذیت کرده ولی بیشتر سر رفتارش با پدر و مادرم. احساس میکنم اون دغدغه ها رفع بشن دوباره تغییر میکنه. نظرتون چیه؟

I will always love you❤️💖💗

مشکل شوهرته که گوش به فرمان مادرشه.رو این موضوع باید کارکنی.به خانوادتم بگومحبت زیاد بهش نکنن کادو مثلا لازم نیست به همچین ادمایی که دنبال داستان و حرفن بدن.خودت هواشونو داشته باش و برا شوهرت و خانوادش خودت و زیاد اذیت نکن.

همش تو ذهنم نشخوار فکری دارم،میگم نکنه یه وقت پدر و مادرم احتیاج ن به من بیفته شوهرمو نفرینی چیزی کنه اونم نذاره من برم سراغشون.

به خاطر همین یه بار پا پیچش شدم گفتم باید حق رفت و آمد به خونه ی پدری و رسیدگی بهشون رو محضری بهم بدی. اول راضی نشد بعد یکم فکر کرد و قبول کرد.

منم برای این که دلگرمش کنم گفتم قول میدی گفت آره. گفتم حرفت برام سنده و نیاز به تعهد محضری نیست. کار خوبی کردم؟

الانم تو فکر اینم برم سر کار، سابقه ی تدریس دارم، تو رو خدا برام دعا کنید یه کار خوب پیدا کنم تا یه پشتوانه ای باشه برام، پدر و مادرم خیلی بیشتر از یه پدر و مادر معمولی هوامو داشتن نمیخوام شرمنده شون بشم

اینا رو هم با اشک نوشتم دعا کنید خواهرانه🙏

I will always love you❤️💖💗

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792