2777
2789

باهاش قبل تر صبحت کردم هم داره زجر میکشه هم شکست عاطفی خورده    یکی از حسرت هاش اینه چرا تو این خانواده به دنیا آمد. بخاطر شرایط مالی  نتونستم ادامه تحصیل  بده  سرپرست خانواده هست اجاره خونه میده   اینقدر خسته هست از سرکار که میاد نا نداره تو شرکت کار میکنه   میگه اینقدر دعوا تو شرکت دیدم اینقدر با آدم های روانی سرکار دارم بخاطر مجبوری دارم خودمو کنترل میکنم  از طبقه قشر کارگر متنفر شده از یه دختری خوشش میاد دختره دلش یه جا دیگس میگه اینقدر درگیرم که نمیتونم ببینم طرفو حتی از دور  شرایط مالی اجازه بهم نمیده بخاطر همین آدم حسابم نکرد خسته شده از اینهمه زجر بخدا منم خسته شدم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

الهی بگردم

شما خودتون چی کار می‌کنید؟

«هر کس با دیوی می‌جنگد باید مراقب باشد خودش دیو نشود. و اگر به قدر کافی به مغاکی خیره شوی، مغاک هم به تو خیره می‌شود.» نیچه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   یاروفادار  |  33 دقیقه پیش
توسط   vhjtr468  |  29 دقیقه پیش