خانما من از این آدما توی فامیل که میرن پیس دعانویس زیاد داریم
دو تا عمه هام
یکی از دختر عمه هام
یکی از خاله هام
دقیقا ۲ساله پدرم رفتاراش خیلیییی تغیر کرده
قبلا به شدتتتتتتتتتت زن و بچه دوست یود
بخصوص منو خواهرم به عنوان بچش
ولی جدیدا دیگه ما توی الویتش نیستیم
چند وقت پیش عمم مریض شده بود ، بابام به منو مادرم میگفت تقصیر شما دوتاست مریص شده
باورتون نمیشه جواب تلفن منو نداد ، پیام داد دیگه زنگ نزن ، بلند شدم رفتم جلو در مغازش، نگرانش شدم ، گفت دیگه نمیام ، ولی خب قائله ختم بخیر شد و اومد چون خواهرش خوب شد
میگفت یه چیزیش بشه من میدونم و شماها و همه اینا در صورتیه که این خواهرش از روز اول بابامو اذیت کرده ، بابامم ازش خوشش نمیومد
پدرم با این عمم طی بازه های زمانی مختلف هی قهر و آشتی میکردن
بعد اونیکی عمه هامم همش طرف اون عمم بود ، چون ته تعاریع
قشنگ حس میکنم اون دوتا عمه هام یکاری کردن ، چون اهلش هستن
چون بابام خیلی تعیر کرده
نمیخوام برم پیش دعا نویسا برای باطل کردن سحر و ... این چیزا
تروخدا زاهی نداره بشه از این چیزا در امان بود ؟؟؟
یا اگه چیزی هست از بین بره