من هروقت اعصابم خرابه میزنم بیرون نمیفهمم چیکار میکنم ، شوهرمم شاید حواسش هست بهم وگرنه نمیدونم چکار ...
منم اینجا خانوادمم نیست .شوهر من فقط بعضی شبها ب زور من فقط نهایتا یک خیابون کوچیک پیاده روی کنیم بقیش تو ماشین بعد همش خونه ،واقعا اعصاب منم دیگ نمیکشه کاش شهر خودم ازدواج میکردم