سر دست بزنش و قهر کردناش خسته شدم ازش دیگه اومدم خونه پدر مادرم ب عنوان مهمون بعد اون وسیله هامو بی دلیل فرستاد باز دوباره بعد ۴ ماه آشتی کردیم بعد اخر اخر سر اینکه اومد دنبالم ک برم باهاش منم نرفتم چون همش الکی قهر بود صبح تا شب پای بازی .بعد رفته بود ۴ روز خونه ی ابجیم ک خونه مجردی داشت تنهایی مونده بود دیگه نتونستم قبولش کنم بعد الکی هم ب مرگ من قسم خورد ک اونجا نبوده حالا خودم دیدماا
خواهرم یه مثالی داره همیشه
میگه بستگی به طرفش داره
اگه طرفشو آدم حسابی بدونم پشت ترک موتورش هم میشینم
اگه نه، صندلی عقب ماشینش هم نمیشینم حتی اگه فامیل باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
