2777
2789

امروز با خواهرام و مادرم رفتیم جایی  گفتیم چایی و تخمه و خوراکی و اینا هم ببریم یعنی خواهر کوچیکم گفت  منم گفتم باشه قرار شد خواهر بزرگه چایی بیاره و خواهر کوچیکم گفت ماهم هر کدوم دوتا فنجان بیاریم یه ظرف کوچیک قند و خوراکی و اینا.  منم گفتم باشه. وقتی. رسیدیم اونجا  من تخمه و آجیل و بادام زمینی و چیزهای دیگه ام خریدم با اینکه ندارم بخدا   ولی گفتم قول دادم. خواهر بزرگمم آورده بود ولی اون کوچیکه که خودش گفت بیارید هیچی نیاورده بود. باوجود اینکه وضعش توده حتی فنجان م نیاورده بود.  هیچی  منم بهم برخورد 

هنوز اون هدیه ارو دارم که گفتی بسوزونش که یاد من نیافتی 😔😔 هنوز اون شاخه گل ها تو اتاقه.  منم  یادت میافتم اتفاقا😔😔 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب وقتی خودش پیشنهاد داده یعنی اوکی بوده 

شاید اتفاقی افتاده نتوانسته بیاره وگرنه یه لیوان که دیگه هست توی هر خونه ای 

بعدم حالا خورد از شما که خورد جای دوری نرفته

خداجون هر لحظه شکرت 🙏❤️https://pwa.pumpgame.ir/auth?referral=gnz2kn رایگان کسب درآمد کن

سخت نگیر   دیگه تموم شده   شایط شرایطش جور نبوده 

یه بارم ما میخواستیم ب یم جایی خواهر شوهرم گفت تو اش ذرست کن منم سالاد الویه یا کتلت من برای 15 نفر درست کردم کلی غر زد که فلانش فلان خودشم هیچی نیاورده بود   ولی گذشت

مطمعنی خواهرید؟مگه میشه از چنین چیزی ناراحت شد

آخه. اون به ما گفت حتما بیارید  

هنوز اون هدیه ارو دارم که گفتی بسوزونش که یاد من نیافتی 😔😔 هنوز اون شاخه گل ها تو اتاقه.  منم  یادت میافتم اتفاقا😔😔 

خوب چه اشکال داره. سخت نگیر، خواهرته❤

وبی اون همیشه به من سخت گرفته

هنوز اون هدیه ارو دارم که گفتی بسوزونش که یاد من نیافتی 😔😔 هنوز اون شاخه گل ها تو اتاقه.  منم  یادت میافتم اتفاقا😔😔 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز