2777
2789
عنوان

بعد از تولد بچه شوهرم خیلی ازم دور شده

| مشاهده متن کامل بحث + 1162 بازدید | 58 پست

کاملا طبیعیه عزیزم

نگران نباش

مردا هم استرس بچه رو میگیرن و واقعا بهم میریزن 

مامانا هم که فقط یا دستشون بند بچه س یا یکم وقت کنن بخوابن استراحت کنن 

شما سعی کن یه تایمی بذاری یکم باهم خلوت کنید یکم حرف بزنی 

توی کارا ازش به خوبی کمک بخواه 

بهش بگو چقد خوبه هستی من دست تنها چیکار کنم 

خلاصه که زمان بده اوکی میشه همه چیز

خب چرا باهاش تعارف داری، مستقیم بگو دلم برای کنار خوابیدنت تنگ شده، بگو منم نیاز به بغل کردن دارم، شاید شما خیلی به بچه توجه میکنین احساس می‌کنه به اون  توجه نمیشه 

قد ۱۵۹. شروع رژیم ۱/۱۱                                                    وزن 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

آخه تو اتاق کنار تخت فقط یه تشک جا میشه که گهواره رو گذاشتیم اونجا یا باید رو تخت میخوابید یا پذیرای ...

سلام خانومی

تجربه خودم و دیگران رو بهت بگم که تا یکی دو سالگی بچه رفتار شوهرت ممکنه سرد باشه از همه لحاظ...

اصلا نگران نشو و اصلا راجع به این سرد شدن رفتار با شوهرت دعوا و بحث و جدل نکن.

معمولاً بچه که حدوداً یکی دو ساله شد همه چیز درست میشه مثل قبل میشه و حتی بهتر از قبل..

فقط صبور باش و سعی کن به عنوان یک همسر و یک مادر نشاط و آرامش در خونه اتون ایجاد کنی 

...(در برابر حوادث سخت زندگى) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است (۱۵۳ بقره)

قشنگ و رک بگو من بدم میاد ناراحت میشم منم اذیتم از بی خوابی کم خوابی منم مثل تو روز نمیتونم بخوابم ح ...

تو بچه داری کمک میکنه

مثلا بچه الان گریه کنه ببینه آروم نمیشه پا میشه میاد

ولی نیومد پیش من بخوابه

منم شوهرم بعد تولد پسرم خیلی شدید افسردگی گرفت ..شاید بعد یکسال الان باهم خیلی‌ خیلی‌ بهتر شدیم ..خودش قبول داشت که کاراش اون موقع منو عذاب میداد ..فقط باید به هم فرصت بدید ..زندگی من به قبل و بعد بچه تقسیم شد ‌‌..خیلی زمان لازم

فقط 27 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

حرفت مستقیم بزن عزیزم بزرگترین مشکل تو زندگی مشترک حرف نزدن و مطمین باش متوجه میشی که اون دیدش چیز دیگه ای بوده من باردارم شوهرم یکم بین بالشمون فاصله می‌ذاره اون شب بهش گفتم چرا اینکار می‌کنی گفت بدخوابم میترسم نصفه شب بخورم بهت یا اتفاقی بیفته یا اونروز بهش گفتم چرا رابطه نمیخوای گفت آخه اون دفعه اینطوری شد میترسم اتفاقی برات بیفته گفتم نه عزیزم دکتر گفته دیگه مشکلی نیست 

فقط 7 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️

عزیزم شما ده ماهه که مادر شدی و این قضیه کمی برات حل شده 

ولی همسرت یک ماهه پدر شده و کمی زمان لازم داره که هویتشو پیدا کنه 



....چه بود آن آهِ عميق, که حتى در مهمانى‌هاى شلوغ ,دست از گريبانِ ما نمى‌كشيد؟
ما بعد دوسال امشب کنار هم خوابیدیم 🤣🤣

مبارکه 

دوسال؟؟

خانمهای متاهل و مادران پسرهای جوان از زیبایی ، کمالات ، اشپزی و ......هیچ زنی جلوی همسر و پسرتون تعریف نکنین به خصوص خانمهای متاهل همسر شما جذب تعریف جنس مخالف می شوند و ضررش توی زندکی خودتون هست ....مادران هم تعریف نکنین چون پسرتان از همان ابتدا حس ازاد بودن راجع به این مسئلع پیدا می کنن .....با تشکر از شما عزیزان🌻🌻🌻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز