هیچی . ب قول خودش بدمستی . خریت . کنجکاوی . مست بود اومد همه چی رو گفت . بیشتر دربارشحرف نزدیم ولی من فکر می کردم شاید خواسته رابطه رو تموم کنه اون دختره تهدید کرده میاد ب من میگه و خودش پیش دستی کرده . دیگه راجع بهش فکر نمی کنم راستش
نمیدونم
فقط مردها نیستن زن ها هم خیلی مقصرن هیچی براشون مهم نیست به هم جنس خودشون هم رحم نمیکنن ارزشی هم برای خودشون به عنوان یک انسان قائل نیستن انقدر زیر پای مردها میشینن تا بلاخره یه گندی میزنن
دیگه تو زندگی خودت که دیدی اون طرف پا پیش گذاشت
تو تجربه نزدیکانمم همین بود حالا اون زن فکر میکنی سطحش پایین بود؟ نه یه پزشک متخصص بود
جامعه ای که پزشک متخصصشم برای خودش ارزش قائل نیست از منشی دکتر چه انتظاری داری
شرایط رفتن به خونه پدری نداشتم و طلاق گرفتن و رها کردن این زندگی که با سختی ساخته بودمش کار راحتی نبود . کفه ترازوی کارای خوبش آنقدر سنگین بود ک راضی بشم یه فرصت بهش بدم
من شرط نکردم مادرش کمک کنه گفتم وقتایی ک میرم سرکار بچه رو مهد نمیذارم چون هیچ اطمینانی به مهد ندارم باید خودش نگه داره . قبول کرد گفت مامانمم کمک میکنه .
من سرکار میرم ظهر مستقیم میرم خونه مادرشوهرم ناهار . شوهرم و برادرشم از سرکار میان اونجا ناهار میخوریم میآییم خونه .
آره یه علت همینه خیلی از خانما خرج قر و فرشونو ازین راه درمیارن حالا اونایی که پول ندارن بیشتر پول براشون مهمه
یکیم همه چی داره اعم از پول و قیافه و مدرک تحصیلی و شغل فقط یه شوهر دهن پر کن نداره
به هر حال هر کی با یه دلیلی به خودش اجازه میده تن به هر ذلتی بده ،جامعه ای که پر شده ازین آدما واقعا ترسناکه
