وای تو خود خود منی منم مثل شما بودم عزیزم شش ماه دیگه یه ذره ارومتر میشن اما از سه سالگی بچه دومت واقعا آرامش میاد سراغت بشرطی که بچهها رو مطیع خودت کنی
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
انقد سریع میگذره حتی یادت نمیاد چطور گذشت واقعا سریع میکذره قدر این لحظه ها رو بدون باهاشون خیلی وقت بگذرون خیلی محبت کن بهشون تا بعدا پشیمون نشی من شرایط شما بودم الان ۱۸ سالشونه بخدا اصلا نفهمیدم کی وچطور گذشت کافیه فقط برن مدرسه بهو میبینی دارن دیپلم میگیرن به همین زودی
نگین ای خداااااااااااااااااا مشکل دارم بگین ای مشکل خداااااااااااااااااااااا دارم
چه خوب روحیه واقعا مهمهمن خیلی بی حوصله ام کم طاقتم
تازه دخترم موقع به دنیا اومدن فهمیدم لب وکام شکری ما شهرستانیم تصور کن با یه شکم گنده تو بیمارستان تهران جلو دراتاق عمل باشی ومنتظر ولی خدابرام حلش کرد وخودمم تونستم از پسش بربیام ووقتیم پسرم دنیا اومد به خاطر پیچیدن بند ناف دور گردنش انق گردنشو کشیده بودن که دست چپش دچار فلج ارب شد ومن بادوتا بچه صدروز رفتم فیزیوتراپی وبرگشتم البته همسرمم خیلی پناهم بود که تونستیم همه چی وحل کنیم
پسرت الان خوبهتو سنو نشون نداد دختر شکاف لب دارهانشالله سالم باشن مادرا و بچه ها خدا میگذرونه
نه اصلا مشخص نبوده که بهم نگفتن ولی باوجود اون مشکل دخترم ماشاالله خیلی زیباست مااصلا بچه چشم رنگی نداشتیم تو هیچ یک از خونواده ها ولی دخترم چشمای سبز با پوست سفیدو موهای طلاییو فر گفتم کار خداروببین الانم خیلی خیلی کم مشخص .شکر خدا الان پسرم ۹۰ درصد دستش برگشته ولی همچنان با روغن سیاهدانه و...وورزش ماساژ میدم