نباید دخالت میکردید به شما ربطی نداشت
داداشت احتمالا درونگراس واز قضاوت اطرافیانش میترسه . براهمینکه مخفی کرده. ووقتی فهمیده شما متوجه شدید خجالت زده شده وداد بیداد کرده فعلا دخالت نکنید بهتر انگار
ادامش
بنظر من باید پیگیر بشید دلیل رو بفهمید
شاید غرور دارن که نگفتن بهتون ولی بعد از طلاق ناامید بشن ازتون که چرا حواستون بهشون نبود و کاری نکردین
داداشتون الان مشکل روحی دارن و فشار تحمل میکنن
بهتره به دل نگیرین و حق خواهریو ادا کنید
خدا برکتشچ به زندگی خودتون برمیگردونه وقتی یه زندگیو نجات بدین
خدا پناه خانوادتون باشه
بنظر من مشکلشون حاده،اصلا هم دوست ندارن حل بشه،تنها راهشون جداییه،ولی فعلا نمیخان علنی بشه
اخه زنداداش منم اینجوریه تو جمع یه جوری رفتار میکنه انگار خانواده واقعیش هستیم خانما یه طرف میشینیم آقایون اونطرف
هیچ حرف خاصیم زده نمیشه فقط روزمرگی چون زنداداش کوچیکم خیلی خبرچینه حرفی زده بشه همون شب همه جا پخش میکنه
بعد از مهمونی هرکی میره خونه خودش زنداداشم شروع میکنه دعوا انداختن که خانوادت پرت میکنن چون خودشون اونحورین که برادرا رو علیه زنداداش میکنن همرو اونحوری میبینن
دیگه قرار نیست شما همه چیو بدونی
منم تا نزدیکی های طلاق به هیچکس نگفتم تا این الاغ رفت همه جا جار زد همه رو کشید وسط یه اوضاعی شد
حالا من بیام دونه دونه کاراشو بگم؟؟؟؟ مسخره است!
