2777
2789
عنوان

خانم های متاهل لطفا راهنمایی کنید

201 بازدید | 30 پست

دوستان من یه شخصیت مهربون و بامحبتی دارم. اطرافیانم هم دوسم دارن حتی توی خانواده شوهر خیلی عزیز هستم. ولی دز زندگی زناشویی هیچ سیاستی ندارم. اصلا اهل دلبری و زنانگی نیستم. چون از نظر مالی قوی و مستقل بودم شبیه مردا رفتار میکنم. میشه اونایی که موفق هستن چندتا راهکار بدین.

شوهرم روز به روز ازم داره سرد تر میشه‌. بینمون خیلی فاصله افتاده. دوباره برگشته سمت دوس و رفیق البته خودش انکار میکنه میگه نه. ولی کلا با همه بیشتر خوشه تا با من. شب که میاد فقط غر میزنم تیکه و کنایه بهش میندازم که البته حق دارم‌ و اونم با خستگی منو از سر باز میکنه. 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بستگی داره ب شرایط زمان موقعیت طرف مقابل وضعیت کار زمانی 

عمری ک اجل در عقبش می‌تازد هرکس که غم و غصه خورد می‌بازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو می‌آید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر

خب مستقل بودنتون زیاد ربطی به اینکه نمیتونید سیاست زنانه داشته باشید نداره،سیاست زنانه برای جذب شوهرتون از توجه های ریز شروع میشه،نمیگم مثل مادرش باهاش رفتار کن ولی اینکه گاهی هواست به لباس پوشیدنش و غذاخوردنش باشه بد نیست،یا اینکه وقتی مریضه بیشتر بهش توجه کنی،یا اینکه وقتی هواسش نیست یهو ببوسیش،بعضی چیزا خیلی کوچیکه ولی یه جوری دلبری میکنه که طرف مقابلت ساعتها بهش دلخوش میشه

خب مستقل بودنتون زیاد ربطی به اینکه نمیتونید سیاست زنانه داشته باشید نداره،سیاست زنانه برای جذب شوهر ...

میدونی خیلی توی سرش کوبیدم. میگفتم من مجبور نیستم توی این شرایط کنارت باشم. میدونی که هر لحطه اراده کنم میرم و اینقدر عرضه دارم که زندگی بعد تو واسم سختی نداشته باشه. البته اینا رو میگفتم که یکم بترسه درس بگیره. بدونه اگه بخواد اشتباهی ازش سر بزنه منو از دست داده. یا ترس نبودم رو همیشه داشته باشه تا درست رفتار کنه

شوهرم روز به روز ازم داره سرد تر میشه‌. بینمون خیلی فاصله افتاده. دوباره برگشته سمت دوس و رفیق البته ...

ببین من خودم بهش گفتم توم انسانی و حق داری گاهی وقتا با دوستات باشی ولی توم اینقد درک داشته باش که حد و حدود رو رعایت کنی نه اینکه همش با اونا باشی،واسه همین گاهی که با دوستاشه منم غر نمیزنم به شرطی که واسه منم وقت بزاره‌،ولی همونطور که گفتم محبتهای گاه و بیگاه و زیر پوستی تاثیر عجیبی توی روابط زناشویی داره

خب مستقل بودنتون زیاد ربطی به اینکه نمیتونید سیاست زنانه داشته باشید نداره،سیاست زنانه برای جذب شوهر ...

نمیدونم خیلی خسته شدم دیگه.. منم صبح تا شب تنهام ‌ بهم میگه شب که میام خونه استرس اینو دارم با چه رویی از تو قراره مواجه بشم. یه روز خوبی یه روز بدی. دست خودم نیست. حق دارم از طرفی اونم یه قدم برنمیداره

عزیزم باید خودت رو خودت کار کنی

منم مثل تو بودم دقیقا انگار منو توصیف کردی یه ادم تو دلبرو که همه دوسم دارن خانواده شوهرم واقعا عاشقمن ولی مثل تو برخورد درست رو یاد نداشتم با شوهرم همیشه غر میزدم شوهرم چیری می‌خرید غر میردم چیزای واجب تر داریم واسه خرید و....انقدر غر میزنم فراری بود ازم ولی الان اینارو رعایت میکنم

غر نمیزنم

مجبتمو بیشتر کردم

ظریف و با لطافت برخورد میکنم صدامو بلند نمیکنم 

مهربونم و سیاستمو بیشتر کردم وقتی درخواستی دارم دستوری نمیگم مثلا نمیگم داری میای نون بخر میگم میشه اومدنی نون بخری؟ اونم میگه چشم و امثال اینارو خلاصه

تو دعوا من زبونم بیشتره و قبلا اهمیت نمیدادمو هرچی میگف منم مقابلا داد میزدم ولی الان با اینکه خیلییی سخته و دلم میترکه ولی بازم سکوت میکنم و میگم باشه هرچی تو میگی و یکم میگذره خودش معذرت خواهی میکنه

تو کانالا و دیجای روانشناسی خیلی عضو شدم و خیلی چیزارو یاد گرفتم و همیشه به شوهرم اقتدار میدم 

میدونی خیلی توی سرش کوبیدم. میگفتم من مجبور نیستم توی این شرایط کنارت باشم. میدونی که هر لحطه اراده ...

میشه ازت خواهش کنم دیگه اینا رو نگی؟؟؟دلسوزانه مثل یه دوست بهت میگم اینقد مستقل بودن و قوی بودنت رو توی سرش نکوب،مرها عاااااشق اینن که تکیه گاه باشن،الکی هم شده یه کم بهش نشون بده دوست داری بهش تکیه کنی،بزار حس باارزش بودن بکنه،لطفا غرورت رو بزار کنار،چون کسی که باهاش زندگی میکنی در مواقع خوت تووه!!امشب که اومد خونه بدون دلیل خاسی بغلش کن بدون غر زدن و بدون بحث سر دوستاش و چیزای متفرقه امشبو واسه خودتون باشید،بهش بگو من فلان کار وفلان حرف دیگه دوست ندارم بزنم توم سعی خودتو بکن بیشتر برام وقت بزاری 

ببین من خودم بهش گفتم توم انسانی و حق داری گاهی وقتا با دوستات باشی ولی توم اینقد درک داشته باش که ح ...

پیش خواهراش درد و دل کرده. منو متهم کرده که سردم. گفته میام خونه فقط غر می‌شنوم. بهم محبت نمیکنه. اینم بگم به شدت از سمت مادر و خواهر تامین محبتی و توجه میشه . به شدت پسر دوست هستن. دیگه رفتارای عادی من به چشمش نمیاد.

نمیدونم خیلی خسته شدم دیگه.. منم صبح تا شب تنهام ‌ بهم میگه شب که میام خونه استرس اینو دارم با چه رو ...

همه چیز با آرامش و حرف زدن درست میشه،میدونم سخته ولی یه مدت فقط با لبخند و بدون غر زدن برو پیشوازش بهش بگو که داری سعی میکنی به روزای خوبتون برگردید مطمئن باش قبول میکنه که اونم قدم برداره

میشه ازت خواهش کنم دیگه اینا رو نگی؟؟؟دلسوزانه مثل یه دوست بهت میگم اینقد مستقل بودن و قوی بودنت رو ...

واقعا تابحال اینطوری ازش استقبال نکردم‌. وقتی میاد خونه خیلی تمیزه. همه چی نظم داره. شام آماده س. خودم دوش گرفتم و مرتب و میکاپ دارم. ولی بهش توجه نمیکنم. خیلی واسش قیافه میگیرم🤦‍♀️ خواهرای خودم هم منو محکوم میکنن. 

پیش خواهراش درد و دل کرده. منو متهم کرده که سردم. گفته میام خونه فقط غر می‌شنوم. بهم محبت نمیکنه. ای ...

این تقصیر اونا نیست،همسرت وقتی محبت لازمو از تو نمیبینه ناخداگاه سمت اونا میره،اگه میخوای زندگیت یه تکونی بخوره پس تغییر کن ،میدونم سخته ولی هم تو هم شوهرت ارزشش رو دارید وقتی میتونی زندگیتو از سردی ویا خدای نکرده بد ترش نجات بدی چرا یه فکری براش نمیکنی؟؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز