سلام بخدا نمیدونم از کجا شروع کنم چی بگم سرم به شدت درد میکنه از فکر کردن به کاراش..به همه چی گیر میده به راه رفتنم خونه داریم غذا پختنم.میگه چرا شوره چرا کم نمکه چرا ادویش کمه بخدا نیستا اون حساسه.شب تا صبح درحال سابیدن خونم یه بچه ی دوساله دارم میریزه من جمع میکنم بعد میگه تو فلانی بهمانی خونت تمیز نیست.اشغالارو میبره پایین میکه چرا بوشون میاد خب آشغاله دیگه پوشک بچست اون بو نده من بدم...از کوچکترین ایراد نمیگذره مرتب یخچالو تمیر میکنم مرتب میکنم یبار که مرتب نیست دیگه میگه میگه میگه سرکوفت میزنه دعوا کنیم میگه برو تو چی بلدی با اون یخچالت با اون خونه داریت..بداخلاقه زود جوشه نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم بخاطر بچم کجا برم چیکار کنم😭😭😭
ای خدا
باید سعی کنی حرفاشو یه گوش در یه گوش دروازه کنی،
تنها پناه جهانیان خداست
از اول باید تمیز بازی در نمیخوردی تا ازت توقع نداشته باشه
بگو توام تو این خونه زندگی میکنی پاشو تو تمیز کنه اگ من بدم
اهمیت نده به حرفاش
توام ازش ایراد بگیر بگو لباست بو میده، کار کردنت خوب نیست چرا پول نمیدی،از خرید کردنش ایراد بگیر بگو بلد نیستی خرید کنی
باید مقابله به مثل کنی،اون وقت ساکت میشه
بگو همینه که هست،ناراضی هستی نوکر بگیر
اخه مگه ول میکنه اینقدر میگه تا عمق وجودمو آتیش میزنه من خودم وسواسم اون میگه خونه کثیفه منم از خواب و خوراک میوفتم هی میسابم تمیز میکنم میشورم..به بچه داریم گیر میده بلد نیستی اونجوریی اینجوریی خاک تو سرت..بخدا کل اقوام و فامیلاش میگن به بهترین شکل برای بچت مادری میکنی اونروز دور هم جمع شده بودیم من دور بچم بودم دیدم زنعموش همینجوری زل زده بهم گفت دارم فکر میکنم منم همینجوری مثل تو برای بچم وقت گذاشتم از کوچیکیش لذت بردم
این افراد معمولاً بی منطق و حق به جانب هستند و همکاری و درک براشون تعریف نشده
یعنی حرف حساب هم نمیپذیرند که بشه از طریق نفر سومی (بزرگتر ،مشاور و...)این وضعیت را کمی کنترل کرد
همسرتون متأسفانه درک صحیحی از زن و زندگی ندارند
تو مغزشون زن را نظافت چی خانه و پرستار بچه و مطیع امر همسر تعریف شده
بخدا قسم یه بچه ی دوساله داریم هنوز توواین دوسال تنهایی تا سرکوچه نبردش تا بلکه من به کارام برسم یعنی صفرتاصد این بچه دست خودم تنها بود کلی غر زدم کلی دعوا کردم ولی هیچی به هیچی .اگه هم کاری بکنه فوقش یه ظرفه که تا اخرش از همه چی ایراد میگیره
عزیزم این مدل آدم ها نیازبه تایید دارن، بگو شماحق داری بابچه کوچیک سخته همیشه همه جامرتب باشه، اگه میشه باکمک هم انجام بدیم ومرتب کنیم. دوسه بار حقو بهش بدی وزبانا تاییدش کنی حساسیتش کم میشه، اگه گارد بگیری حساسترمیشن. امتحان کن
بگم لباست بو میده که دیگه هیچی میگه وقتی زنم توباشی نشوری بایدم بو بده...منم از غر زدن بدم میاد.بهش گفتم تو منو درحد خودت نمیبینی من از سرت خیلی زیادترم داری سعی میکنی با ایرادات خوردم کنی هم سطح خودت شم.دیگه داشتم میترکیدم از حرفاش که اینو گفتم..نمیدونی چها که نکرد تا زنش شدم ای خاک تو سرم.بهش گفتم دیگه نمیکشم روانی شدم از دستت بخاطر بچم موندم طلاقمو بده برم گفت بخاطر بچم طلاقتو نمیدم بعد که اروم شدگفت من ساده به دستت نیاوردم که به همین سادگی از دستت بدم تا ته دنیا باید کنارم بمونی دوروز خوبه باز شروع میکنه.با تیر بزنتم اما از خونه ایراد نگیره چون میدونه وسواسم حس میکنم از قصد میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
