من شهر دیگه درس خوندم ، همه اکیپ مون اونجایی ان ، من شهر دیگه ام
تابستون فارغالتحصیل شدم برگشتم
دو ماه پیش عروسی یکی شون بود رفتم
باز فردا همه مون شیفت هامونو خالی کردیم جمع بشیم دور هم ، واقعااااا دلم براشون تنگ شده و بهشون نیاز دارم ، چهار پنج سال آخه باهم بودیم
به شوهرم گفتم برم؟ گفت اگه دلت میخواد آره برو
منم میخوام برم
بنظرتون کار اشتباهی کردم؟
امشبم خونه پدر شوهرم ایناییم ، پرسیدن فردا شیفت داری؟
گفتم نه یه روزه میرم برمیگردم هیچی نگفتن