داداشم 12 سالشه نشسته بود با بقیه دوستاش دم در یه همسایه ای بازی میکرده با خاک و اینا خاکه هم خیلی کم بود تا اینکه پسر اون خونه 17 سالشه در میاد به برادرم میگه تخم ... و مادر.... چرا اینجا خاک میریزی برادرم میگه خودتی و فشش میده پسره هم میاد داداشم رو شروع میکنه به زدن بلندش میکنه هی میزدش زمین داداشم گفت میزدم ولی زورم نمیرسد خلاصه میاد به بابام میگه بابام دست خالی میره تا ببینه قضیه چیه مادر پسره میاد جلو بابام یه کشیده میزنه به برادرم بابامم یه کشیده میزنم تو گوش پسره ، یهو پسره میدوه قمه میاره برای بابام که مادره اومد جلو که نزنه پسرش ینی میزنم تو صورت مادر الان مادره رفته شکایت این آقا( بابام یعنی) زده با قمه تو صورتم🤦😐😶
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.