2777
2789
عنوان

رفتم بیمارستان از مادر شوهر پرستاری کنم ببینین چی جواب داده

| مشاهده متن کامل بحث + 922 بازدید | 45 پست
بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برند ...

بگو بابام اجازه نمی‌دهد زیاد بیام 

وظیفه من هم نیس 

لطف کردم بخاطر تو اومدم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

وا😐 خب دیگه بهش کمک نکن ولش کن

بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برنداشت دو ساعت بحث کردیم میگه وظیفته بیای پیشش ولی حالش خوب شده شامشونو فرستادم برد . دیشبم رفتم درست کردم امروز گفتم دیگه نمیام

یکاری کن از الان بفهمه تا دیگع زبون درازی نکنه

بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برنداشت دو ساعت بحث کردیم میگه وظیفته بیای پیشش ولی حالش خوب شده شامشونو فرستادم برد . دیشبم رفتم درست کردم امروز گفتم دیگه نمیام

از این به بعد هیچ کاری براش نکن.خداروشکر شناختیش

بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برنداشت دو ساعت بحث کردیم میگه وظیفته بیای پیشش ولی حالش خوب شده شامشونو فرستادم برد . دیشبم رفتم درست کردم امروز گفتم دیگه نمیام

ببخشید اسکلی رفتی پرستاریشو کنی ؟ بچه هاش مگه مردن؟مادرشوهر باید ادم حسابش نکنی تا قدرتو بدونه

بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برنداشت دو ساعت بحث کردیم میگه وظیفته بیای پیشش ولی حالش خوب شده شامشونو فرستادم برد . دیشبم رفتم درست کردم امروز گفتم دیگه نمیام

تو عقد چرا میری پیشش میمونی که اینجوری پررو بشه

بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برنداشت دو ساعت بحث کردیم میگه وظیفته بیای پیشش ولی حالش خوب شده شامشونو فرستادم برد . دیشبم رفتم درست کردم امروز گفتم دیگه نمیام

آخه بیشترشو من دادم من نبودم نمیتونست بخره پسرش گفت همرو بده بنام ت میکنم منم دادم ولی نکرد مادرش نز ...

اسی خوبی که از حد بگذرد کافر خیال بد کند 

من اینجور موقع ها نمیتونم از حقم دفاع کنم 

سر خرید خونه هم برا ما همین اتفاق افتاد بابام زنگ زد گفت اندازه پولی که دخترم طلا و پول داده به اسمش کن وگرنه هر چی پول دادم کنسله 


بخدا پسرش باهام دعوا می‌کنه امروز آنقدر دعوا کردیم می‌گفت بیا کارارو انجام بده نرفتم دست از سرم برند ...

الان هر جور باشی همون جوری عادت می‌کنن من از اول سرسنگین بودم ولی جاریم رو داده بهشون هی اذیتش میکنن

من همونم که تا میدیدیش ذوق میکردی 💚حالا اما فاز غم میگیری💔💔💔

اگه همش پولاي خودت باشه خب چيكار داشتي منتظر بموني اونا بخرن ب نام خودشون بزنن 

موقع حرف زدن اغراق نكنيد

وقتي عقد هستي خونه باباتي هنوز شب خونه نبودنت دست باباته برا چي رفتي شب بموني

كي ازت خاست بري

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خواستگاری

ومیلانو | 46 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز