2777
2789
عنوان

کینه جن**ششمین خاطره ترسناک**

14504 بازدید | 90 پست

اخطار  

باسلام. همینجا عرض کنم خانومهای باردار و خانومهایی که تنها هستن و یا میترسن به هردلیل این تاپیک رو نخونن، اگر باوجود این اخطار بازم نتونستید از قوه تعقل و اختیارتون بهره ببرید و خوندید و بعد خواستید نفرین کنید بدونید که شامل حال من نمیشه  


  • این داستان زندگی مادر بزرگ منه که بدون هیچ کم و کاستی از زبان خودش نوشتم" اسمم فاطمه ست هیجده سالم بود که ازدواج کردم چون شوهرم تو دهات دیگه ای زندگی میکرد منم از روستای خودمون عروس اومدم به دهات شوهرم، شوهرم مادر نداشت و همراه پدر پیرش زندگی میکرد و تنها فرزند اون پیرمرد بود که خدا بعد چندین سال ازدواج پیر مرد با همسرش شوهرمو به آنها داده بود، پدرشوهرم همسرشو خیلی دوست میداشت و متاسفانه همسرشو موقع بدنیا اوردن پسرش از دست داده بود برای همین به احترام همسرش... هیچ وقت دوباره ازدواج نکرده بود، روز عروسیم که اومدم خونه شوهرم پدر شوهرم بعد از رفتن مهمونها بهم گفت دخترم شاید اینجا اتفاق های عجیب و غریبی بیفته که حتما واست عجیبه ولی نترس و خیالت راحت باشه بعد یه مدت عادت میکنی ،منم دقیق منظور پدرشوهرمو نفهمیدم و زیاد اهمیت ندادم،چند روز بعد از عروسی بود که یه شب بعد از شام من ظرفارو برای شستن کنار چاه بردم گوشه حیاط بود وقتی رسیدم کنار چاه دلو رو انداختم داخل چاه تا آب بکشم برای ظرف شستن تازه مشغول شده بودم که احساس کردم کنارم یکی نشسته اهمیت ندادم فک کردم

    کنارم نشسته اول فک کردم شوهرمه که اومده بامن حرف بزنه چون قدیما پسرا جلوی پدراشون خجالت میکشیدن با همسرشون حرف بزنند و بگن و بخندن ،ولی بعد گذشت چند لحظه که هیچ حرفی نزد برگشتم که نگاهش کنم یهو تعجب کردم چون یه زن با قیافه ترسناک و زشت کنارم نشسته من خیلی ترسیدم و از ترس زبانم بند آمده بود که زن ترسناک بهم گفت نباید به این خونه میومدی این خونه محل زندگی من و خانواده منه تو اینجا مزاحمی همین حرف رو گفت و یهو انگار دود شد رفت هوا شاید این لحظه چند ثانیه بود ولی برای من انگار زمان ایستاده بود

    بعد اینکه زنه غیب شد منم ظرفارو انداختم و با شتاب خودمو رسوندم به اتاق نشیمن که اونجا زندگی میکردیم همین که داخل اتاق شدم شوهرم رنگ پریدگی صورتم را دید گفت چی شده چرا رنگت پریده منم به زور که زبونم چرخید برای حرف زدن کل داستانو بهشون گفتم بعد از تمام شدن حرفم دیدم که شوهر و پدرشوهرم از حرف من تعجب نکردن و انگار برایشان عادی بود شوهرم گفت حتما اشتباه میکنی یا کسی رو دیدی که داخل حیاط بوده و اومده بوده تا از چاه آب ببرد و برود که تو رفتنشو ندیدی و خیال میکنی غیب شده، ولی دیدم که پدر شوهرم به فکرم

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

😖😖😖😖😖😢😢😢

بمن رحم کنین..نمیتونم بخونم میترسم ازطرفی ام کنجکاوم مرض دارم باید بخونم 😢😢😢


 دختررویاها نگو بلا بگو 😼_خوشگله خوشگلا بگو 😺_موی بلند 😸 فِیس قشنگ😻_ابرو کمون 😎_چشمون درشت 😀دامن کوتاه آخ آخ آخ 😍😘 نه فرفری نه موی لخت ،فقط موهای موج دار دختررویاها خوچله 👱😇😄   👑 آی ام آفرودیت محلتون 👑😹😻😻   و همچنان زندگی یعنی 💄افرودیت _افرودیت یعنی زندگی 💄،این دو کلمه در هم تنیده اند 👠   😍   من یعنی لباس های تور توریه کوتاه ب رنگ های قرمز و سفید و صورتی جییییغ😍😍👄 یعنی ی کیف جیگولی پر ازماتیک های خوشرنگ💄👒یعنی لاک های خوش رنگ و مخملی 💅💞                                                    آی اَم خودمو خیلییییییییییییی دوووووووس آی لاو یو خودم .👒💍ابراز علاقه مردان دهه پنجاهی به معشوقشون :شده ام بُت پرسته تو قسم به چشمون مَست تو😚. ابراز علاقه مردان دهه شصتی به معشوقشون:دنیا دیگه مثل تو نداره نداره و نه میتونه بیاره😍.ابراز علاقه مردان دهه هفتادی به معشوقشون: دوسِت دارم کصافط ،لعنت به اون قیافت 😐 ابراز علاقه مردان دهه هشتادی به رِلِشون😂: بووووووووووووق 🤕..هنوز از گودزیلاهای دهه نودی اطلاعاتی در دست  ندارم😳  شعاره من :هستی باش نباشی هستن_تازه بودی ام بودن 😂😂    درضمن به کسی مربوط نه بوداهه که من بااقایون تبادل نظر میکنم 😁😊  بخودم مربوط بوداهه. همه چیزو جنسیتی نکنین_مریض شدم دیگه از دستتون.😐            درمورد زندگی شخصیمم نپرسین اگه بخوام خودم تاپیک میزنم میگم .دیگه توبه کردم.فکرم نکنین که شما همه مریم مقدسین و من جنیفر لوپز😁 این و خدا داندو بس 😊😍 اره من   حیا رو  خوردم ابرو رو هم تُف کردم رو صورت دشمنام 😬😏  دخترای شوخ وقتی جدی میشن یعنی واویلاست😂من همون آدم خیلییی خوبی ام ک هیچکس نمیتونه تصور کنه  ک چقدررربدم👱 آی اَم بی اعصابه مهربون.بستگی داره تو کدومشو انتخاب کنی 😏😁هر کی به امضام گیر بده یعنی فضوله 😂😂😹😹✋

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

😖😖😖😖😖😢😢😢 بمن رحم کنین..نمیتونم بخونم میترسم ازطرفی ام کنجکاوم مرض دارم باید بخونم 😢😢😢

عین منی خاک تو سرم 

دل عروس شکوندن تاوان داره خدایا سپردم به خودت انتقام من را خودت با عروس دومشون بگیر


فرو رفت و هیچی نگفت منم فهمیدم یه اتفاقهایی اینجا میفته مخصوصا با اون حرفی که پدر شوهرم روز عروسی بهم گفت، ولی بازم سعی کردم این اتفاق رو فراموش کنم و به کارخودم در خانه مشغول شوم ولی انگار آنها دست بردار نبودن و هروز یه اتفاقی در خانه می افتاد یه ظرف غذا خود به خود ریخته میشد یا من تو کوزه هایی که ماست و کره درست میکردم خود به خود تو انباری میشکست یا گوسفندا و گاوهامون یهو وحشی میشدن و فرار میکردن و همه حیواناتمون که بچه میزاییدن خود به خود همون شب تلف میشدن خلاصه که زندگی رو برایمان جهنم کردن


و من هم کم کم به این شرایط عادت کردم مثلا شب ها که میرفتم از انباری وسایل بیارم یهو محکم در بهم کوبیده میشد یا نصف شبا اسمم رو کسی صدا میکرد یا در میزدن و من میرفتم در رو باز کنم کسی نبود،یه شب که در خانه نشسته بودیم بعد شام بود که پدر شوهرم برگشت بهم گفت دخترم اونروز اون زن که تو دیدی چی گفت بهت منم کل اون قضیرو براش تعریف کردم و اون گفت جن ها انگار از اومدن تو راضی نیستن و خوششون نمیاد ازت باید کاری کنم، منم چیزی نگفتم


گفتم حتما عموجان یه فکری میکنه که از شرشون راحت شیم چون وقتی من به این خونه اومدم هیچ زنی در خانه نبود و شوهرم و پدرشوهرم که صبح تا شب سر زمین بودن وقت نمیکردن خونه رو مرتب کنن یا انباری رو تمیز کنن واسه همین من همه کارارو انجام میدادم و فکر کنم همین باعث شده بود که از من خوششون نیاد، حدودا بعد از گذشت یک ماه یه روزنزدیک غروب که داشتم گاو هارو میدوشیدم دیدم پدر شوهرم با یه پیر مرد که شال سبز هم گردنش بود اومدن پدر شوهرم گفت فاطمه آقا سید مهمان ماست امشب یه شام خوب درست کن


منم شام رو درست کردم و بعد شام نزدیکای نصف شب بود که پدر شوهرم با آقا سید در مورد این اتفاق ها حرف زد و ایشون گفتن باید ازشون بپرسم که علت اذیت کردنشون رو وقسم شون بدم به حضرت علی ابن ابیطالب تا از اذیت و آزار دست بردارن و یه کتاب از از خورجین کوچکی که همراهش بود درآورد و از من نمک و آب خواست منم زود براش اوردم و بهم گفت دخترم تو بیرون باش منم گفتم چشم و رفتم بیرون بعد از ساعتی دیدم که پدر شوهرم رنگ از رخش پریده بود در اتاق را باز کرد و گفت دخترم بیا تو آقا سید که داشت که آماده میشد برای رفتن

گفت دخترم من ازشون خواستم که از آزار و اذیت دست بردارن ک کاری به کارتان نداشته باشن ولی اذیت هاشون متوقف نمیشه ولی نسبت به گذشته کم میشه. ..

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

چرا جوابمو ندادي🙁🙁😒

چ جوابی؟؟

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

عین منی خاک تو سرم 

 😖😖😳😳😳😳😳

فک کنم مشکل داریم

خودازاری یا خوددرگیری😉😉🤓🤓🤓🤓

 دختررویاها نگو بلا بگو 😼_خوشگله خوشگلا بگو 😺_موی بلند 😸 فِیس قشنگ😻_ابرو کمون 😎_چشمون درشت 😀دامن کوتاه آخ آخ آخ 😍😘 نه فرفری نه موی لخت ،فقط موهای موج دار دختررویاها خوچله 👱😇😄   👑 آی ام آفرودیت محلتون 👑😹😻😻   و همچنان زندگی یعنی 💄افرودیت _افرودیت یعنی زندگی 💄،این دو کلمه در هم تنیده اند 👠   😍   من یعنی لباس های تور توریه کوتاه ب رنگ های قرمز و سفید و صورتی جییییغ😍😍👄 یعنی ی کیف جیگولی پر ازماتیک های خوشرنگ💄👒یعنی لاک های خوش رنگ و مخملی 💅💞                                                    آی اَم خودمو خیلییییییییییییی دوووووووس آی لاو یو خودم .👒💍ابراز علاقه مردان دهه پنجاهی به معشوقشون :شده ام بُت پرسته تو قسم به چشمون مَست تو😚. ابراز علاقه مردان دهه شصتی به معشوقشون:دنیا دیگه مثل تو نداره نداره و نه میتونه بیاره😍.ابراز علاقه مردان دهه هفتادی به معشوقشون: دوسِت دارم کصافط ،لعنت به اون قیافت 😐 ابراز علاقه مردان دهه هشتادی به رِلِشون😂: بووووووووووووق 🤕..هنوز از گودزیلاهای دهه نودی اطلاعاتی در دست  ندارم😳  شعاره من :هستی باش نباشی هستن_تازه بودی ام بودن 😂😂    درضمن به کسی مربوط نه بوداهه که من بااقایون تبادل نظر میکنم 😁😊  بخودم مربوط بوداهه. همه چیزو جنسیتی نکنین_مریض شدم دیگه از دستتون.😐            درمورد زندگی شخصیمم نپرسین اگه بخوام خودم تاپیک میزنم میگم .دیگه توبه کردم.فکرم نکنین که شما همه مریم مقدسین و من جنیفر لوپز😁 این و خدا داندو بس 😊😍 اره من   حیا رو  خوردم ابرو رو هم تُف کردم رو صورت دشمنام 😬😏  دخترای شوخ وقتی جدی میشن یعنی واویلاست😂من همون آدم خیلییی خوبی ام ک هیچکس نمیتونه تصور کنه  ک چقدررربدم👱 آی اَم بی اعصابه مهربون.بستگی داره تو کدومشو انتخاب کنی 😏😁هر کی به امضام گیر بده یعنی فضوله 😂😂😹😹✋

تورو خدا منو بندازین بیرون وووووووووی

یه روزی رفتیم تو کوچه با دوستامون بازی کردیم بدون اینکه بدونیم اخرین بار بوده😥😣کی فکرشو میکرد یه روز با ادمایی حرف بزنیم که تا اخر عمرمون شاید هیچ وقت نبینیمشون🤩😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز