والامسئولیتی من نمیبینم بچه روبذارن مهدیابدن پرستار
دکمه ی جاروبرقی ولباسشویی وظرفشویی روبزنی خودش بشوره
جاروبرقی رباتی هم که اومده خونه رم که خیلیامیدن نظافتچی تمیزمیکنه سختی الان زناچشم وهم چشمی وعملای زیباییه وگرنه تفریحاتی که زنای الان دارن رفاهی که الان دارن قابل مقایسه نیست
اون زمان حتی آب روبایدمیرفتن چندمحله بالاترتودبه پرمیکردن گاز روبایدپرمیکردن هفته ای چندشب برقامیرفته من ایناروقشنگ یادمه تلویزیون که چیزی نگم بهتره برای خریدیه شیرچقدربایدتوصف وایمیستادمادرم بابچه ی توبغل حموم نبودحموم نمره ۳۰نفرمیریختن بابچه هاشون
مغازه کم بودخونه هاکوچیک بچه هاتوهم میخوابیدن دکترکم بودداروهای درست وحسابی نبودانواع واقسام مکمل نبودزن میزاییددیگه فقط میزاییدمکملی بدن بخوره چیزی که تقویت کنه نبودتلفن نبودازحال هم خبربشن کسایی که پدرومادرشون روستابودن کارشون سختتربود۶ماه پاییزوزمستون نمیتونستن بهشون سربزنن دردزایمانم میگرفتن بایدمیشستن یکی ازهمسایه هابروسونه بیمارستان ....اوههه که چقدربدبخت بودن زنای قدیم