خوبه والا شوهرت پیاده شده رفته....
شوهر بیشعور من یبار بخاطر اینکه کلی با من دعوا کرده بود و کتکم زده بود خودش منو برد گذاشت خونه مادرم...با این حال من چیزی از دعوامون به خونوادم نگفتم
موقع شام هرچقدر بهش ز زدم که بیا اینجا شام و..(نمیخاستم خونوادم ناراحت بشن)
گفت شام نمیام آماده میشی چن ساعت دیگه میام دنبالت بیا خونه
من با ترس و دلهره آماده شدم بخاطر بچم ...خونوادمم متوجه قضیه شدن
بیشعور همینکه منو سوار ماشین کرد کلی سرم جیغ و داد کرد کلی به پاهام چنگ انداخت تمام این مدت من سکوت کرده بودم گریه میکردم شدید....فکر کن شب ساعت ۱۲ میخاست منو تو جاده بین راهی پیاده کنه من چادریم و آبرودار
قسمش می دادم توروخدااا این کارو نکن باهام(من مقصر نبودم اما شوهرم روانیه)به دست و پاش افتاده بودم
گفت میبرم خونه گردنتو میزنم...به زور گوشی رو برداشتم ز زدم به مادرشوهرم گفتم خودتونو برسونید خونه ما...اگه اونا نبودن مطمئنم یه بلایی میاورد سرم