من این ماه عقدم بود هرچی داشتیم برای عقد خرج شد
برای همین وضعیت مالی منو همسرم خوب نبود
از شانس سه چهار روز بعد عقد تولد من بود
منو همسرم باهم بیرون بودیم من اصلا حالیم نشد کی رفت کیک و گل خرید
همونجا توی ماشین گفت قول میدم تولدت رو جبران کنم
بعد رفتیم خونه دیدم کیک و گل آورد سوپرایزم کرد
خانواده اشم بهم یه کارت هدیه دادن
حالا محل کار همسرم گفته بودن به متاهلا ۶تومن میدن همسرم گفت ۶تومن رو بدن همش مال تو
منم خیلی خوشحال شدم , بعد از شانس چون ما تازه عقد کردیم هنوز تو فیس حقوقی همسرم نرفته بود برای همین ۳تومن دادن
چون حقوق همسرم تا آخر این ماه دانشجوییه و خیلی کمه پدرش یکی از قسطاشو میداده اما این ماه پدرشم درگیر شده بهش گفته خودت بده اون قسطشم ۳تومنه
دیشب بهم گفت خانم لازم داری من ۳تومن میدم به تو ماه بعد قسط رو میدم ولی من یجوری شده بود نمیدونم چطوری بگم گفتم نه بده قسط رو
انگار توقع داشتم خودش بزنه به کارتم
بعد دید یکم ناراحت شدم گفت بخدا قسط رو آتیش میزنم بگو دخترم چی میخوای بخری چی چشمت رو گرفته گفتم هیچی کلی اصرار کرد باز من خاک برسررررررر گفتم هیچی
چون توقع داشتم خودش بزنه به کارتم
چند روز دیگه هم تولد خودشه من کادو تولد همون کارت هدیه که خانواده اش دادن رو میخوام یکی از قسطاشو بدم چون خیلیییی قسط داره
نمیدونم چرا انقد ناراحتم
حق دارم؟؟؟