شوهری که اختلال دو قطبی داره

قبل ازدواج گفته بودی این بیماری رو داری؟ 

اگه قبل ازدواج گفته بودی که حق داری انتظار درک شدن از شوهرت داشته باشی 

بعضیا نمیتونن همسر دارای بیماری روانی رو تحمل کنن بعضی خونواده ها که فرزند مبتلا به بیماری روانی دارن میگن نگیم به طرف مقابل تا ازدواج کنه بعد ازدواج همسرش درستش کنه درحالی که هیچ بیماری روانی با ازدواج درمان نمیشه و این جور ازدواج ها باعث میشن هم خود فرد بیمار رنج بکشه هم همسرش و ظلمه به هر دو 

اون فرد سالم هم حقی داره خصوصا اگه اصلا قبول نداشته که همسرش بیمار روانی باشه و بهش نگفته همسرش قبل ازدواج باید حقشو پس بگیره 

اصلا طلاق تدلیس حکم من نیست حکم اسلام هست تو قوانین ایران هم هست 

طلاق تدلیس یکی از کارایی های مهمش همینه که بیمار روانی نگفته قبل ازدواج این بیماری رو داره و حالا که بعد ازدواج همسرش فهمیده میتونه راحت طلاق بگیره البته موارد دیگه ای هم شامل طلاق تدلیس میشه

خود منم از بچگی یه اختلال تو همین مایه های مغز و اعصاب دارم ولی حاضر نیستم قبل ازدواج پنهانش کنم خواستگار برام بیاد قطعا بهش میگم این مشکلاتو دارم 

وای دختر چرا تا الان وایسادی پیشش مگه از جون خودت سیری 

ببین من نمیدونم چقدر بیماری همسرت شدیده یا اینکه چقدر میتونه ازار دهنده باشه ولی اگر دوستش داری اگر قابل تحمله کمکش کن بهش محبت کن اگرم که نه هیچ وقت بچه دار نشو ولی پای عشق و علاقت تا جایی که خودت اسیل ندیدی بمون باور کن ماها اول خودمون ارار میبینیم بعد اطرافیانمون من کلی  شوهرمو اذیت کردم ولی پای همه چی من مونده پدر و مادرم نتونستن تحملم کنن و دقیقا بدونه این که بگن به همسرم من چه مشکلاتی دارم تو سن پایین این ازدواجو برام ترتیب دادن ولی همراهیی و محبت همسرم خیلییی تو بهبود شدایطم موثر بوده نه که کامل خوب شدم نه اینجور بیماریها خوب شونی نیست ولی خوب قابل کنترله

هر کاری برای درمانت لازمه انجام بده

از سابقه و هیچی هم نترس

اگه این بیماری ها کنترل نشن کلی ضربه میزنن به زندگی خیلی بدتر از سابقه ثبت شدن ضربه میزنن به زندگی

رو همون بچه هات هم ممکنه این بیماریت و کارایی که تحت تاثیر بیماریت انجام میدی تاثیرات منفی بذاره و اون ها رو هم مبتلا به اختلالات روحی روانی کنی فرد وسواسی اعصاب اطرافیانشو داغون میکنه 

در مورد پست قبلت هم جواب دادم 

بچه هام یکیشون مبتلاست و البته هیچ کس متوجه نشده فعلا علائمش بسیااار خفیفه این بیماری به نظرم وراثتی باشه چون من خودم مبتلام متوجه اش شدم اون رفتارابی که والدین خودم باهام کردن چون بلد نبودن رو باهاش انجام نمیدم و این که دوا درمون فقط یه قسمتی از کاره محیطی که توش هستی خیلییی بیشتر مهمه من الان خیلییی بهترم ولی گاهیی حتی متوجه نمیشم چی شد که یهو انقدر پرخاش کردم حتی حین عصبانیت متوجه کارایی که میکنم نیستم و بعدش هم به یاد نمیارم 😔😔😔

تمام سعیمو میکنم فقط بچه هامو بی اسیب بزرگ کنم ولی خوب دست خودم نیست گاهی اذیتشون میکنم پدرشون رو هم همینطور من خودم بسیاااار شرمنده چیزی که هستمم ولی بزرگترین ترسم اینه که رها بشم 

پدر و مادرت خیلی کار اشتباهی کردن که قبل ازدواج نگفتن به همسرت 

شاید شوهرت این توانایی رو داشته که تحمل کنه بیماریت رو 

شاید اسی و خیلیای دیگه توانایی تحمل همسری که بیماری روانی داره رو نداشته باشند

دوقطبی هم بیشتر از وسواس مشکل ایجاد میکنه تو زندگی و برای اطرافیان

شوهرت میتونست از طریق طلاق تدلیس اقدام کنه و بدون مهریه و با گرفتن خسارت از پدر و مادرت طلاقت بده طبق قانون طلاق تدلیس ولی شوهرت خیلی ادم خوبی بوده اما همه کس این قدر صبر و تحمل ندارن کلی دختر و پسر بودن که از این بیماری ها یا مشکلات دیگه ای داشتن قبل ازدواج نگفتن و با طلاق تدلیس طلاق داده شدن هم آبروشون رفته هم حالشون بدتر شده برای همین چه دختر چه پسر قبل ازدواج باید به طرف مقابل بگه چه بیماری هایی داره

دنبال درمان بچت باش 

وسواس اول خفیفه کم کم پیشروی میکنه شدید میشه

وسواس بله ارثیه 

من خودمم که بالاتر گفتم یه اختلال از بچگی دارم خواستگار برام بیاد قطعا بهش میگم قبل ازدواج و بچه دار هم نمیشم بچه چه گناهی کرده بیاد تو این دنیا زجر بکشه با این بیماری ها؟ 

همون وسواس حتی خفیفش هم کلی رنج داره واسه بچت و هرکس دیگه ای که مبتلا شه

من خوشحالم که نگفتن چون اگر پیششون میموندم قطعا تا حالا زنده نبودم دو بار خودکشی کردم ..حداقل الان مادر سه تا بچه ام و دست بر قضا دوتاشون توی تیزهوشان درس میخونن و مطمعنم پسرم هم میتونه بره تیزهوشان چون باهوشه شاید کمی خود خواهانه باشع ولی به نظرم گاهیی نگفتن یه سری چیزا میرزه به گفتنش همسرم هم البته الان گاهیی مشکلاتی براش به وجود میارم ولی بسیااار صبوره و البته این اولخر پیشنهاد بستری سدن رو داد که رد کردم بازم سعی میکنم مراعات کنم باور کنید اول  خودمم که دارم اسیب میبینم ادم سالم نمیتونه بار زندگی رو به دوش بکشه چه برسه یکی مثل من ولی دارم تحمل میکنم به همسرمم گفتم تحملم کن تا بچه ها بزرگ شن بعدش هر چی تو بگی و تو بخوای انقدررر خسته ام که حاضرم تمام عمرم رو تو یه تخت گوشه یه اسایشگاه بگذرونم ولی نه تا وقتی که بچه هامو از اب و گل در نیاوردم

اگه درمان نشی بیماریت پیشروی میکنه و شدیدتر میشه 

وسواس قابلیت پیشروی داره

بترس از این که بیماریت شدیدتر شه و شوهرت دیگه تحملش تموم شه

باید جلوی پیشروی وسواس رو بگیری 

میگم اگر خودش متوجه نشه که بیماری داره شاید بهتر باشه تا از این مشاور به اون روانشاس بگردونمش و خوب به نظرم خودم تا یه مدت زیر نظرش داشته باشم تا ببینم چی میشه

ظلم کردن به شوهرت که نگفتن 

کارتون خیلی اشتباه بود که قبل ازدواج نگفتین

منم نگفتم وسواس عقب موندگی ذهنی میاره وسواس مشکلات دیگه ایجاد میکنه

شوهرت صبر و تحمل زیاد داشت که تحمل کرد بیماریتو ولی خیلیا این صبر و تحمل رو ندارن

مردای قدیم کلا صبر و تحملشون تو این چیزا بیشتر بود مردای جدید اهل این تحمل کردن ها نیستن میگن این همه مشکلات تو زندگی هست چرا یه همسر روانی رو تحمل کنیم اعصابمون خورد شه؟ حق هم دارن هرکس میتونه برای زندگی خودش تصمیم بگیره همسر فرد مبتلا به بیماری روانی کلی عذاب میکشه که خیلیا نمیتونن یا نمیخوان چنین عذابی رو تحمل کنن

اگه بچه هات هم مبتلا شدن به وسواس حتما قبل ازدواجشون به طرف مقابلشون بگو این اختلال رو دارن این حق طرف مقابله که بدونه فکر کن یه نفر اسکیزوفرنی داشته باشه نگه قبل ازدواج و ازدواج کنه با بچت و بعد ازدواج هرروز بچت رو کتکش بزنه و اذیتش کنه خوشت میاد؟ 

خیلیا هستن بیماری روانی داشتن و قبل ازدواج نگفتن و همسرشون بعد ازدواج فهمیده ولی چون نمیخواسته یا نمیتونسته همسر روانی رو تحمل کنه یا طلاق تدلیس داده یا کلی تو سر همسرش میزنه مشکلاتش رو و ازارش میده همه مثل شوهر تو خوب نیستن 

فقط هم منفعت خودت رو نبین و خودخواه نباش اون فرد سالمی هم که از بیماری روانی طرف مقابلش بی خبره و باهاش ازدواج میکنه حقی داره و مورد ظلم شدید قرار گرفته اون دنیا و روز قیامت و خدایی هم هست حق الناسه بیمار روانی نگه چه بیماری داره و ازدواج کنه همسرش رو تحت تاثیر بیماریش در مشکلات و رنج قرار بده 

نه زودتر هر اقدامی لازمه بکن برای درمان بچت 

وسواس هم به دارودرمانی تحت نظر روانپزشک و هم به رفتاردرمانی تحت نظر روانشناس نیاز داره 

وسواس از خفیف پیشروی میکنه شدید میشه 

کاری نکن که بعد بچت بگه مامانم باعث شد بیماری من شدیدتر شه و بیشتر رنج بکشم و بدبخت شم

پیام قبلیم رو هم بخون

تازه میخواستم بهت پیشنهاد بدم که توم موقع ازدواج نگی مشکلتو فوقش اگر نتونست تحملت کنه طلاقت میده ولی تو یه فرصت به خودت برای زندگی بده ....که دیگه هیچی پشیمون شدم 🤕

من دیگه امیدی به بهشت رفتن ندارم این دنیام جهنم بود فوقش اون دنیام مث این دنیام ولی خوب منم با خدا خیلی حرف دارم منو اینطور افریده حداقل مسئولیت افریده اشو گردن بگیره ....من دنبال راهی بودم فرار کنم و موفق شدم نمیدونم شاید اسمش خود خواهییه ولی پشیمون نیستم 

برای دخترمم حتما اقدام میکنم و این که موقع ازدواج تصمیم با خودشه میتونه بگه میتونه نگه من تا ابد روی چشمام نگه اش میدارم چون خودم خیلییی اسیب دیدم از والدینم