بخدا من اصلا اهل دوستی و اینا نبودم
حتی به ازدواجم فکر نمیکردم
نمیدونم چم شد یهو اینطور شدم...
من نمیخواستم باهاش دوست شم چون خیلی دوسش داشتم به قصد اشنایی حرف میزدیم اخر خودش انقد محبت کرد رابطمون رفت سمت این چیزا..
اره واقن
فق تنها راهش همینه ک گولشونو نخوریم
پسری ک ادمو دوست داشته باشه.ت همون دو سه روز اول میاد قضیه رو جمع میکنه
مگ شوهر خودم همینجوری نبود
روز اول منو دید روز دوم اومد منو گرفت
میان میگن پول نداریم فلان نداریم همو نشناختیم اینا همش بهمونه اس مردی ک واقن بخاد زندگی کنه همون روز دوم میاد
من واقن زندگی ارومی دارم
و برگردم عقب هیچ وقت الکی ادایی نمیشم و ازدواج میکنم
ازدواج خیلی خوبه هزاربار ب ابجیممم گفتم
بالاخره ما دختریم کشیده میشیم سمت جنس مخالف
و چه بهتر از اینک نیازهای جنسی و عاطفیمونو شوهرمون براورده کنه
واقعا اینکه بدردم نمیخوردو قبول دارم
اهل هر کثافت کاری بود اعصاب و روان درست حسابی نداشت گاهی خیلی خیلی بداخلاق و عصبانی بود
میدونم خدا بهم رحم کرده ولی واقعا دلتنگی واسه خاطرات خیلی ادمو اذیت میکنه
برام دعا کنید حالم بهتر شه:)
اقتضای سنته. همه تقریبا تو این سن همچین حسایی داشتیم. تو همین سایت کلی تاپیک های مشابه مثل شما هست که همسن های خودتون زدن. اصلا چیز عجیبی نیست که به کسی دل بستی و حالا شکست عشقی خوردی. کاملا طبیعیه. ولی اینم بدون که چند سال اینده به خودت میگی چه موضوع بی اهمیتی بود خودم و براش ناراحت کردم.
ن بابا پسری ک اقا باشه مرد باشه
خودش نمیزاره زیاد طول بکشه
و هیچو بهونه نمیکنه
بهونه اورد فقط فقط دنبال سواستفاده اس
و میخاد تا قبل اینک تو دستت بیاد چی ب چیه قشنگ استفادت کنه بعد فلنگ رو ببنده و بره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
