من فک میکردم تو ناحیه لگن یه بمب گذاشتن هر لحظه داره بزرگتر میشه میخواد بترکه😂
اونموقع ک بچه داره بدنیا میاد درد کمر و شکم نمیفهمیدم فقط این حسو داشتم یه سنگ بزرگ تو واژنم گذاشتن انقدر فشار میورد بهم
ولی خب من اون همه که میگفتن برام دردناک نبود وسط درد به زایمان بعدی فکر میکردم
میگفتم میام همین بیمارستان دخترمم میارم پیشم چون کسی نیست
عزیزم شما تا اون درد نکشی نمیتونی درک کنی درد طبیعی چه دردیه باید زایمان کنی تا تجربه کنی ولی اینم بگم زایمان که میکنی یهو انگار دنیارو بهت میدن اون حسو هم نمیشه توصیف کرد اونو هم میگم باید تجربش کنی بدنت گرم میشه سبک میشی اصن عالیه عالی بعدکه بچه رو میزارن بغلت تمام دردات فراموشت میشه
دردهایی که در یک ثانیه ساکت میشه
زمانی که صدای گریه بچه میاد
انگار که ناراحته از اینکه مادرش درد داشته
و مادر تنها جایی هست که با صدای گریه بچه تمام دردهاش رو فراموش میکنه و خنده میاد به لبش
فقط واژنم پاره نشه
دردشو تحمل میکنم
خواهر من میگه اصلا درد نداشتم نیم ساعته زایمان کرد
