لطفاً آدم های دهاتی و بددهن نیان تو تاپیک
پنج ساله که عقد موندم ۲۰ سالمه و چند ماه دیگه میشه ۲۱ سالم
نمیدونید چه فشار روحی رومه جهیزیه ام هنوز کامل نیست خونه نامزدمم کامل نیست
میدونم این دوتا کامل بشه به بهترین نحو کامل میشه بهترین جهیزیه دارم میخرم و خونه نامزدم مثل کاخ اما خیلی ناشکری میکنم شایدم ناشکری نباشه و من حق دارم😭😭😭😭😭😭😭😭😭پنج سال واقعا زیاده همش میگم چرا خدا برای من نخواست چرا فلانی همسن منه عروسی کرد داره تعیین جنسیت میگیره چرا خدا برای من نخواست با اونقدر دیر میخواد بخدا شماها نمیدونید چقدر چقدر داغوووونم😭😭😭😭یکی دو ساعت در روز شکرگزاری میکنم و میگم خدایا تو خیلی هوامو داری از همه جهت گذشته از نعمت هات تو برای من احترام معنوی قاعل بودی 😭اما بقیه روز همششش نفرین خودم میکنم کفر میکنم چرا من باید پنج سال عقد باشم شاید چون آدم حسودی ام😭😭😭😭
حداقل بابام یه خورده ریز پول میده میگه برو وسایل کوچیکرو بقیه اش بخر نامزدم فقط میگه باشه یک قدم برنمیدارع دیگه😭😭💔💔💔قرار شده عید عروسی کنیم پنج ماه تا عید بنظرم خیلی دیره 💔💔💔اصلا شاید خدای نکرده با این نامزد بیشعورم شد بعد از عید چه خاکی تو سرم بریزم از طرفی هم چون همش در مورد عروسی بهش میگم غرورم خورد شده💔