من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "
میدانم عزیزِ من...!همهمان خسته و ویرانیم...اما ناگزیریم به ادامه ، ناگزیریم به جنگیدن برای چیزی که هیچوقت سهممان نبوده...خدا را چه دیدی؟!شاید آمین شد ، شاید رسیدیم ، شاید چشیدیم طعم هر آنچه که آرزویش را در سر پروراندیم
میدانم عزیزِ من...!همهمان خسته و ویرانیم...اما ناگزیریم به ادامه ، ناگزیریم به جنگیدن برای چیزی که هیچوقت سهممان نبوده...خدا را چه دیدی؟!شاید آمین شد ، شاید رسیدیم ، شاید چشیدیم طعم هر آنچه که آرزویش را در سر پروراندیم
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!