منم یبار بستری بودم بیمارستان سونو بیمارستان نبود قرار شد منپ با امبولانس ببرن خارج بیمارستان منو چنتای دیگ سوار شدیم پشت امبولانس با لباسای بیمارستانی سرم بدست الکی اژیرم میکشید رفتیم سونو شدم برگشتنی اینقد استرس جراحی داشتم نمیدونم چرا اون جای سرم ک حال پنچره از سقف امبولانس باز بود ندیدم با صورت خوردم بهش افتادم کف امبولانس چشمو ک باز کردم با چشای راننده ب خودم اومدم اون میخندید من میگفتم اقا نخند اقا نخند ولی خیلی بد بود اونقد خنیدیم تا نوشتم خخخ