۱۲ سال خیلی امیدوار بودم بلا نمونده سرم نیاره ولی های بدتر میشه
منم خب به این خونه عادت کردم ودل کندن ازش سختمه از طرفی دلم برای بچهها میسوزه البته الانم توشرایط خوبی نیستن و خب پدرومادشون باهم حرف نمیزنن و هرلحظه احتمال جنگ ودعواهستش که روان نو بهم میریزه