2777
2789

مثل سگ معتادش بودم خودشم اول شروع کرد اما بعد بگیر نگیر در می‌آورد و همه چیو می‌انداخت گردن من و بعدشم یه دفعه غیب میشد در حد. چند روز و آخرین بار پنج ماه بلاکم کرد از هر راهی التماس کردم جواب نداد الان ناشناس تلگرام نوشته

 حالت خوبه عزیزم؟ 😉 

مطمعن صد درصدی خودشه شمارش مخفیه اسم اکانتش چرت هست لحنشو میشناسم و اینکه قبلا هم از این کارا کرده و کس دیگه هم تو زندگیم نیس که به کس دیگه شک داشته باشم من فقط نوشتم شما پیامو باز نکرده اگه باز کرد و احیانا معرفی کرد اینا رو دلم میخواد بهش بگم دلم داره میترکه طولانیه ولی بخونید بگم یا ن؟ 


«می‌دونم از انتقاد خوشت نمیاد اما حقیقتا دیگه خوش آمدت برام مهم نیست، تحملتو ببر بالا و همه حرفامو گوش کن همون‌طور که منو مجبور کردی نبود تو تحمل کنم ترک کنم تو هم میتونی تحمل کن نقد بشنوی...»

 تو باهام بازی کردی بپذیری یا خودتو وجدانتو به کوچه علی چپ بزنی در محضر خدا تو با من بازی کردی با دست پس زدی با پا پیش کشیدی منو محتاج و معتاد محبت خودت کردی و بعد زدی زیرش همه چیو انداختی گردن من ، وقتی وابستت شدم عشقمونو گذاشتی تو ترازو و گفتی اندازد بمن نمیخوره مگه احساس دوست داشتن عشق محبت را اندازه میگیرن؟ چرا همون اول اندازه نگرفتی ؟

 بعد ک مثل سگ وفادارت شدم و شب و روز دنبالت پارس میکردم با بی احساسی و رفتار خشک و سردت بهم سیلی میزدی و ترحم میکردی شخصیتمو نابود کردی دوبار به صورت ناگهانی ماه ها با وجود التماس هایی که کردم به طور مطلق در حالی که مثل اعتیاد به مواد مخدر معتادت بودم و می‌دونستی در نبودت تا حد مرگ پیش میرم بدون توجه به این که شاید زیر فشار این ترک، جون بکنم و بمیرم مطلقا ترکم کردی گفتی بمن چه خودش می‌دونم من و تعهد و مسولیتی بهش دارم میخواستم وابسته نشه مگه من چی بهش گفتم چکار کردم که انقد وابسته شده نفهمیدی همه زندگیم بودی اگه من برای تو یکی از صد نفر بودم تو برام خدا بودی تو آخرین اعتماد من به عشق بودی ...

 پنج ماه از آخرین پیامت میگذره من اهل دروغ گفتن نیستم هنوزم دوستت دارم و اما چهارماهی که از نبودت عین مجنون اشک ریختم تو تنهایی هق هق میکردم تابستون تعطیلات همه خوش بودن و من عزادار بودم افسردگی مزمنی که بخاطرت گرفتم رو نمیتونم فراموش کنم بقدری افسرده بودم که بعد یه مدت با خودم قرار گذاشته بودم برای اینکه کل روز جلوی بقیه پکر نباشم و تابلو نباشه روزی یک ساعت بخاطرت تو اتاق با در قفل جلو اینه گریه کنم سوگواری میکردم بوالله یک ساعت تمام تا کامل تخلیه بشم و بقیه روز جلو بقیه بتونم روحیه خوب داشته باشم و  حفظ ظاهر کنم ... 

تمام روزایی که همه اطرافیانم خوش بودن و من عزادار تو بودم سفری که بخاطر تو زهرمارم شد و ... تا مرز فروپاشی و خودکشی رفتم و برگشتم ... رو اینبار فراموش نمیکنم

اما بدون اگه تو ولم کردی به التماسام توجه نکردی اما خدا دلش سوخت ... دستمو گرفت تو ولم کردی و اون بلندم کرد و جوری برام جبران کرد که داغت برام سبک شه هیچی تو دنیا نمی‌توانست جای تو رو برام بگیره چیزی بهم داد در ازای رفتن تو داد که همیشه آرزوشو داشتم و الان سرگرم کارم هستم و دیگه نمیخوام بهت اعتماد کنم به عزیزمت دل خوش کنم یادم نمیره وقتی داشتم از عشقت له له میزدم برام نوشتی عشق ها میمیرد رنگ ها رنگ دگر میگیرد شعر سهراب و نوشتی یعنی اینکه قبلا دوستت داشتم و دیگه ندارم عین پارچ آب سردی که روم ریخته باشی ، خلاصه که برای بار سوم نمی‌ذارم بیای و  ناگهانی ترکم کنی و نمیخوام دوباره با دست خودم خودمو چال کنم چون اهمیتی برای تو نخواهد داشت مردن و زنده بودن من بعد رفتنت. 

بنابراین با اینکه مثل زلیخا هنوزم تو برام به اندازه یوسف عزیز و لذت بخشی اما دیگه نمیخوام برگردی 

. برو همون جایی که این پنج ماه بودی.
خدانگهدار»

 خیلی دلم ازش پره



پیام و سین کن هییییچی نگوووو،این طومار چیه نوشتی؟

بُدوان هم بهمون نمیرسن🤏 پروفایلم فستیوال انار در هلبجە کوردستان عراق ،تاپیکای قبل ۱۴۰۲برا من نیس،هەڤاڵ گیان هیوا و هەتاوت لەبیر نەچێ ,manamaام

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اوووووووه واقعا من که حال نداشتم این طومار رو بخونم. اون فقط پرسیده حالت خوبه عزیزم!

جواب نده و تمام


من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

علاقه خاصی دارم اینجور ادم هارو سگ محل کنم😂😂😂😂 

عزیزم ولش کن، حذفش کردی از زندگیت دیگه♥️ 

برات مهم نباشه. 

میدونم از کارش ناراحت شدی ولی بهتره سعی کنی قاطع باشی تو زندگیت چه بسا آدم هایی که خیلی دوسشون داریم، احترام میزاریم و.... درحالی که تو زندگی اونا جایی نداریم آدم باید به خودش احترام بزاره،،، هرچند دلش چیز دیگه ایی و بگه 

هنوز مثل یه آدم پیام نداده که هول کردی ، صبر کن

پنج ماهه منتظر یه پیامشم پنج تا سی روز صدو پنجاه تا بیست و چهار ساعت خداشاهده جز چند وقت اخیر تمام روز تو فکر و یادش و منتظرش بودم و خود عوضیش هم میدونست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز