همیشه فکر میکردم تجاوز و این چیزا برا فیلماس شاید چون سنم کمه به کثافت بودن خیلی از مردا پی نبردم! امروز موقع برگشت از دانشگاه برای اولین بار از یه مسیر جدید رفتم، متروی اونجا خیلی خیلییییی شلوغه جوری که همه فقط خودشون رو جا میکنن تا مرز خفه شدن میچسبن بهم، یسری آقای نامحترم هم براشون فرقی نداره واگن زناس یا مردا من رفتم داخل همه چسبیده بودن بهم بعد یهو متوجه شدم یکی خیلی بد از پشت بهم چسبیده و صدای نفس نفس زدنش رو میشنیدم برگشتم دیدم یه پیرمرده!!! سریع رو به دوستام گفتم داره حالم بد میشه و هعی میرفتم جلو تا ازین مردک فاصله بگیرم بعد دیدم هعی اونم میاد جلو با من فقط سعی میکردم به خودم بگم نه قصدی نداره آروم باش ولی دوستمم متوجه حالت عجیبش شد وقتی پیاده شدیم میگفت میلرزیده طرف، نمیدونم چطوری رسیدم خونه صدای نفس نفس هاش از سرم نمیره اون لحظه کاش کارشو جدی میگرفتم و خوش بین نبودم 😭
نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ. وَتَنَت وَطَنَم...♡💍🥰A♡ تو نیمِ دیگر ِمن نیستی تمام منی...Aحرفی سخنی 💅 https://daigo.ir/secret/8451111626
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کیفم رو میذارم به طرف و محکم هلش میدم به سمت دور تر
با یه نگاه توام از خشم
البت دلم میخواد به مرحله ای برسم ک راحت داد بزنم
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!
وای یه بارم یه پیرمرد تو شلوغیای خیابون وقتی نوجوون بودم یه بسته دستش بود هی میزد به باسنم همه جا دنبالمون میومد از ترس داشتم میمردم لال شده بودم که حداقل به خانوادم بگم انقد ترسیده بودم که حس میکردم قلبم میخواد وایسته دستمو گرفته بودم پشتم که دوباره نزنه به باسنم کل مسیر رو دنبالمون اومد
نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ. وَتَنَت وَطَنَم...♡💍🥰A♡ تو نیمِ دیگر ِمن نیستی تمام منی...Aحرفی سخنی 💅 https://daigo.ir/secret/8451111626
منم تو بی آرتی این اتفاق برام میفتهکیفم رو میذارم به طرف و محکم هلش میدم به سمت دور تربا یه نگاه توا ...
من تو بازار شلوغ یکبار داد زدم با اینکه دخترم کنارم بود چندتا فحش دادم..دخترم گفت چیشده گفتم مثل کنه به آدم میجسبند..زیاد نذاشتم دخترم بفهمه ..اما سکوت نکردم