کم کم باید بهش بفهمونی ک خوشت نمیاد هی بهش بگی
مثلا بگو ادم بیرون میره نمیشه پول همراش نباشه ک یه کارت باید باشه همراه ادم
شاید چیزی دلم خواست شاید جایی موندم
من انقدر به شوهرم گفتم خودش یاد گرفته کارتش دسته منه میگه خرج خونه کار خونه با توعه حتی نامزدی میگفت پول همرات باشه زنونه ای میری بیرون با اینکه سرباز بود کارتش دسته من بود
بهش میگفتم من حسابدار خونه مادرم بودم من جمع میکردم براشون من خسیسم من نمیزارم پولی ک پدرم یا شوهرم زحمت کشیده عرق ریخته بابتش حتی هزار تومن هدر بره جلوشم یکم خسیس بازی در میاوردم گاهی نه همیشه ک مثلا اینده داریم فردا اگه جمع نکنیم پدر مادرامونم بهمون میخندن الان بهم اعتماد داره