ما یک زوج فامیل داریم هم دختر فامیله هم پسر
پسر ۳۰ سالشه دختر ۳۳ .. دختر از پسر بزرگتره.
خلاصه پسر یک خانه باغ قشنگ مجهز کامل تو یک مکان قشنگ و خوشگل داره..
پسر همه رو همیشه دعوت میکنه و خیلیم همیشه اصرار میکنه آخر هفته یا تعطیلات بریم خانه باغش
اما خیلی خیلی کم فامیل یا دوستانشان میرن اونجا ( اونم اگر برن بخاطر اصرار و دعوت زیاد پسر هستش).. یا اصلا نمیرن
چرا ؟!
بخاطر اخلاق های زنش
(حتی خانواده و فامیل ها و دوستان نزدیک دختره هم نمیرن)
دختره همیشه اینجور بود از دوران مجردی..مغرور ، انگار از دماغ فیل افتاده، پرتوقع ، همیشه طلبکار از همه، خودش هیچ وقت اشتباه نمیکنه ، اخمو ، اهل پز و کلاس گذاشتن بشدت زیاد، بداخلاق ، زبان تند ، تحقیر کردن بقیه ، ...
یک خانه باغ قشنگ با امکانات کامل و مجهز تو یک مکان خیلی قشنگ و زیبا داشته باشی اما اکثریت زمان اونجایی تنهایی
برعکس زن. پسره خوش رو، خوش اخلاق ، دست و دل باز، باحال، مهربون، همیشه به همه بی توقع کمک کردن ، زبان شیرین ، خنده رو ، اصلا اهل کلاس و پز دادن نیست
گاهی با خودم فکر میکنم چرا بعضی زن ها اینجورین؟!
همیشه تلاش میکنم چنین دختری نباشم ..