خدا به یه آدم پولدار که انقدر برنامه ی قشنگ‌واسه بچش داشته بچه نمیده . بعد میاد منو به عنوان ۶ امین بچه میده به یه خانواده که هیچ کاری نمیتونن واسم بکنن. دارم درس میخونم نمیتونن پشتم باشن . بخام یه روزی ازدواج کنم‌مطمئنم‌نمیتونن یه جهاز معمولی بدند بهم .
اینکه قرار نیست هیچوقت عشق رو تجربه کنم ( خیلییییی سخته و باعث شده انگیزه م رو برای زندگی از دست بدم)
دلم میخواد به خودم امید واهی بدم که میشه اما مطمئنم که نمیشه
قرار نیس این شب صبح بشه فقط باید ادامه داد
اینکه اجتمالا در آینده و تا اخر عمر مجبورم مجرد بمونم و خودم یه تنه از پس همه چی بربیام💔
ای خدا چقدر اعصابم خراب میشه این چیز هارو میبینم ، من کارم از گریه گذشته هر روز فقط سردرد میگیرم از شدت غصه ، بخدا الان که دارم تایپ میکنم حس میکنم یه نفر با دو دستش دو طرف سرم رو گرفته داره فشار میده ، واقعا چند تا نمیخواستم همین یدونه کافی بود اگر دختر میبود واقعا بهترین مادر برای خودش بهترین مادر زن برای شوهرش میبوذم پسر اگر میبود زنش رو قطعا مثل دخترم دوست میداشتم بعضی اوقات انقذز فکر میکنم که با خودم میگم اگز بچه داشتم و میخواست ازدواج کنه باید خونه اش نزدیک خونمون باشه که همش ببینمش یا بعضی اوقات پست های مهاجرتی تحصیلی به کشور های دیگه رو میبینم همش تصور میکردم ی دختر دارم فرستادمش انگلیس یا اتریش رشته مورد علاقش رو بخونه بعد توی تصوراتمم مظطرب میشم که ازم دوره دلتنگش میشم چطور درویش رو تحمل کنم ، نمیگم زندگی سوپر لوکسی دارم نه ولی این چند سال جمع کردیم خونمون قیطریه اس جای خوبیه ماشینمون هم خارجیه یعنی اگز بچه داشتم بهترینمن بهترین کلاسا و مدارس میزاشتمش ، حیف که الان شدیم صندوق قرض الحسنه خواهر و برادرا من و همسرم واقعا یدونه بچه چیز زیادی نبود منتها نمیشه هم گله کرد به خدا
من مادرم همسن شماست و ۵ تا خواهر برادریم، تازه ۵ سال اول ازدواجش حامله نمیشد
الان خودم ۲۵ سالمه، اصلا به بچه علاقه ای ندارم، چون خواهر برادرام رو خودم تو بزرگ کردنشون نقش داشتم و خسته شدم از بچه داری و چون شرایطم اوکی نیست، گاهی میگم ۳۰ ۳۱ سالگی بچه بیارم باز میگم نه من تحمل بچه داری رو ندارم، از اون طرفم میگم اگه بچه دار نشم اونوقت سنم بره بالا و شرایطش رو از دست بدم پشیمون میشم
موندم سر دوراهی😕
منم جوون بودم مثل شما بودم ولی وقتی همسن من بشی ببینی زن های دیگه چطور با بچه هاشون صمیمین چطور محرم اسرارشونه چطور میشینن با هم ساعت ها حرف میزنن غیبت میکنن از حسرت دق میکنی ، وقتی کلید میندازی میبینی خونه سوت و کوره ، هرکیم میگه بدون بچه سرگرمی های دیگه ای هم هست چرت میگه و احتمالا کم سنه وگرن من هم درسم رو خوندم هم شغلم رو توی ستاد مرکزی دارم جای خوبیه ، همین وزیر راه فرزانه صادق رو میبینی ؟ من و ایشون تقریبا بیش از ۱۰ ساله هم رو میشنلسیم منتها دیگه اون به دلایل دیگه ای خیلی بالا رفت البته باهاشون در ارتباط نیستم در حال حاضر ، هم باشگاه رو میرم تفریح با دوستان رو دارم زبانم اوکیه خیلی جاهارو گشتم ، ینی همه کاری که بگی کردم ولی خب این خلا جبران نمیشه ، هر چیزی جای خودش، هر وقت قراره بک نصبحت رو گوش بدی ببین طرف چند سالشه چون خیلیا خیلی بالاتر از سنشون نصبحت میکنن چیزایی که هنوز سنشون بهش نرسیده ، الان زوده ی چند سال دیگه بیار البته حواست باشه خیلی از زنان یائسه گی زودرس میگیرن، دیر نشه ، به این فکر کن ۴۰ ۵۰ سالت که بشه دورت شلوغه رفت و آمد زیاده
آره درست میگید ، منم با خودم میگم سن که بره بالا آدم پشیمون میشه و احساس میکنه عمرش بدون بچه بی حاصل بوده
بله دقیقا بیشتر از سنشون نصیحت میکنن، و تفریح زیاد هست ولی بچه یه چیزی فراتر از تفریحه، یه دغدغه است یه هدفه انگار
درست میفرمایید
